روانشناس تربیتی گفت: واژههای تحقیر، سرزنش، ملامت، تهدید، مقایسه، توهین و تنبیههای شخصی و بدنی از مخرب ترین واژههای تربیتی در تربیت فرزندان هستند.
محمد تاجیك:درك شخصیت و خلق و خوی كودك یكی از اصلی ترین شیوههای تربیتی مناسب كودكان است كه سبب شناسایی بهتر استعدادها و تمایلات كودكان نیز میشود.
برخوردهای تربیتی والدین شامل تشویق و تنبیه، در ساخت شخصیت حال و آینده فرزندان بسیار تعیین كننده و مهم است؛ به طوری كه محبت والدین به فرزندان موجب ایجاد احساس آرامش كودكان و برقراری ارتباط بهتر كودك با والدین میشود و در مقابل، به كار بردن خشونت بدنی و كلامی باعث تخریب و تحقیر شخصیت كودكان خواهد شد.
هدف از تربیت كودكان، باید آموزش احترام گذاشتن متقابل به آنها و آماده كردن آنها برای پیروی از قوانین اجتماعی باشد تا در نتیجه ایجاد تعادل رفتاری توام با احترام متقابل، شخصیتی در كودكان شكل گیرد كه برآیند و ماحصل آن موفقیت در شئون مختلف فردی و جمعی بوده و در ایجاد یك ارتباط و تعامل مطلوب با دیگران باشد.
برای آشنایی با روشهای موثر در تربیت كودكان و صحیح ترین روشهای تشویق و تنبیه فرزندان، با دكتر بهمن حوری زاد، روان شناس تربیتی، مشاور خانواده و استاد دانشگاه به گفتوگو نشستیم. آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد، مشروح این گفتوگوست.
آقای دكتر! به عنوان نخستین پرسش توضیح دهید كه چطور در مواجهه با رفتار صحیح و همچنین ناصحیح كودكان و فرزندان آنها را تشویق و تنبیه كنیم تا دچار پیامدهای نامطلوب تربیتی نشویم؟
همه انسانها دارای یك ویژگی مشترك هستند و آن نیز این است كه همه ما نیاز به توجه، تایید و تشویق داریم.
*هرگز در تربیت كودكان از واژههای انضباطی استفاده نكنید
بنابراین، اولین كاری كه پدر و مادران باید انجام دهند، این است كه از واژههای انضباطی خودداری كنند؛ مانند «این كار را بكن، این كار را نكن!» و...اینها واژههایی هستند كه انضباطی بوده و واژههای مدیریتی و ریاستی هستند و و رابطه فرزند را در هر سنی كه باشد با پدر و مادر تخریب میكند.
بهترین كار برای تشویق این است كه از واژههای انضباطی، از سمومی كه فضای عاطفی خانواده و رابطه كودك را با والدین مسموم میكند، استفاده نكنند.
واژههایی مانند تحقیر، سرزنش، ملامت، تهدید، مقایسه، توهین و تنبیههای شخصی و بدنی از مخرب ترین واژههای تربیتی هستند.
بنابراین فرزندان ما در خانواده، مدرسه و جامعه دو دسته رفتار دارند؛ یك دسته رفتارهای مطلوب دارند كه باید تایید و تشویق شوند؛ این تایید و تشویق میتواند لفظی، كلامی و لمسی باشد؛ مثلا فرزندمان را بغل كرده، میبوسیم و میگوییم «آفرین پسر خوبم! پسر با هوشم! آفرین غمخوار، یاری رسان و مفید برای پدر.
بهترین تشویق برای بنده، شما، همسر و فرزندان، توجه و توجه است
همه ما انسانها نیازمند توجه هستیم.وقتی فرزندان ببینند مورد توجه قرار گرفتند؛ این مورد توجه قرار گرفتن نه اینكه مدام بچهها را بغل كرده و ببوسیم و با این ویژگیها و صفات اسم ببریم؛ بلكه وقتی فرزندم نقاشی كشیده، یا چیزی را خلق كرده، ما برای دست ساخته و حاصل فكر آن ارزش قائل شویم؛ آن را در بهترین نقطه خانه نصب كنیم؛ به جای خیلی چیزهایی كه به در و دیوار خانه نصب میشود؛ در حالی كه این چیزها واقعا پیام اثر بخشی را منتقل نمیكنند؛ اما تصور كنید كار بنده و شما را در بهترین نقطه خانه یا كلاس نصب كنیم و توجه خود را نشان دهیم كه تو(فرزندم) و كار تو برای بنده بالاترین ارزش را دارید.
بسیاری از خانوادهها فكر میكنند فقط باید محبت كنند و محبت كردن فقط قربون صدقه رفتن، نوازش كردن و عشق ورزیدن است؛در حالی كه این طور نیست.
اینها را ما حتی در جهات منفی آن استفاده میكنیم و كودكان نیز اینها را به عنوان امتیاز گیری و باج گیری استفاده میكنند؛حتی زمانی كه از فرزند ما یا بسیاری از كودكان رفتارهای نامطلوبی سر میزند، باز هم والدین بی توجه به این رفتار نامطلوب، واكنش منفی و تنبیهی نشان نمیدهند؛حتی خنثی؛ بلكه حتی متاسفانه در بسیاری از مواقع آن رفتار نامطلوب را تایید كرده و فكر میكنند دیگر فرزندمان بزرگ شده و نباید تنبیه شود.
در حالی كه رفتارهای نامطلوب فرزندان باید تنبیه شود؛ اما دو نوع تنبیه داریم؛ یكی تنبیه شخصی كه در این نوع، شخصیت فرزند را تحقیر و سرزنش و در واقع ترور میكنند؛ طبیعتا این تنبیه باید ممنوع باشد.
مثلا وقتی فرزند من اتاقش را مرتب نمیكند؛ به او میگوییم شلخته!این كاملا یك واژه انضباطی است اما وقتی به فرزندم بگویم «وقتی وسائلی را بر میداری سرجایش نمیگذاری؛ از تو میخواهم وقتی وسیلهای را برداشتی و استفاده كردی سر جایش بگذار» این یك واژه هدایتی و عاطفی است.
آن وقت فرزند من با این واژههای عاطفی به سمت رفتار درست هدایت میشود اما ما متاسفانه وقتی میخواهیم تنبیه كنیم از واژههایی مثل «تو لیاقت نداری!»، «شایستگی نداری!» «تنبلی!» و «كودن هستی!» استفاده میكنیم.
همچنین میگوییم «چقدر به تو بگویم!»« چقدر باید بزنمت!»این واژههای بسیار شوم و مخربی هستند كه بسیاری از والدین متاسفانه از آنها استفاده میكنند.
در حالی كه اگر فرزند را آگاه كنیم؛ تنبیه یعنی آگاه كردن فرزند از رفتاری كه از او سر میزند و متنبه شدن نسبت به عواقب و پیامدهای این رفتار است.
این رفتار فرزندمان را تنبیه كنیم؛مثلا فرزندمان با خواهر كوچكتر یا برادر بزرگترش بی احترامی كرده، اینجا باید چكار كنیم؟
در اینجا اگر هریك از فرزندان را قضاوت كنیم، آنها قضاوت ما را به خوبی تفسیر نمیكنند؛ممكن است بگویند پدر یا مادر نابرابری میكند و عدالت را رعایت نمیكند.
تبعیض قائل میشود؛ آنكه مقصر بود تازه تشویق هم شد و پدر یا مادر بغلش كرد!من كه هیچ كاری نكرده و مقصر نبودم مورد بی توجهی، كم لطفی و حتی تنبیه قرار گرفتم
*تنبیه به روش ترور شخصیت كودك، بسیار نادرست است
مثلا در سر سفره یا میز غذا دو كودك سر كم یا زیاد بودن غذا دعوا میكنند. اگر در همین جا والدین در كنار همان محبتهای زیادی كه عرض كردم فرزندشان را تنبیه نكنند چه میشود؛ تنبیه یعنی چه؟ یعنی آگاه كردن؛ یعنی فرزندانم اصلا این رفتار شما را دوست نداشتم؛ دفعه دیگر از شما میخواهم این رفتار نامناسب را دیگر تكرار نكنید؛ آن هم با تاكید بگوییم.
بنابراین محبت عامل پیش برنده و تنبیه هم به معنای آگاهی دهنده و متنبه كردن به عنوان پیش برنده است. اما تنبیه به معنای بدنی و نیز تنبیه كه ما از جنس شخصی شخصیت فرد را ترور میكنیم به طور طبیعی غلط و نادرست است.
بنابراین آنچه باعث شده این باور غلط به وجود آید و بگوییم محبت زیادی خوب نیست؛ به خاطر این است كه در كنارش آن تنبیه و آگاه سازی وجود ندارد.
برای فهم بهتر موضوع ؛ فرزند من هزار رفتار درست و مطلوب دارد و من او را تشویق میكنم اما مثلا 10 رفتار نامطلوب از او سرزده؛ برای نمونه به موقع تكلیفش را انجام نداده،از گوشی موبایل زیاد استفاده میكند، با خواهر یا برادر كوچكترش رابطه خوبی ندارد؛ خب در اینجا آیا من نباید او را تنبیه كنم؛ باید گفت «بنده باید در اینجا او را تنبیه كنم.»
تنبیه یعنی محروم كردن از آنچه فرزندم دوست دارد و به معنای اینكه رفتار او را مورد تنبیه قرار دادن است نه شخصیت خود فرد را.
آنچه باعث شده این باور غلط به وجود آید و بگوییم محبت زیادی خوب نیست؛ به خاطر این است كه در كنارش آن تنبیه و آگاه سازی وجود ندارد
برای مثال از پسرم رفتار نامناسبی سرزده؛ حالا باید پسرم را صدا بزنم و بگویم «آفرین امیر علی؛ پسر خوبم! میدانی كه بابا دوست دارد و عاشق توست اما این رفتار تو را دوست ندارد؛ این كاری كه انجام دادی یا این رفتاری كه از تو سرزد؛ مثلا با مادرت به تندی برخورد كردی را اصلا دوست نداشتم.»
دفعه دیگر تكرار نشود؛ یعنی با یك جمله تاكیدی بیان كنیم؛ به عنوان یك توقع و نه خواهش كردن یا تمنا و قربان صدقه رفتن.
وقتی از فرزندم یك رفتار نامناسب سر میزند؛ ابتدا صدایش كرده و میگویم «تو را خیلی دوست دارم؛ قربان قد و بالایت بروم، اما این رفتاری كه داشتی؛ مثلا به تو گفته بودم تكالیفت را انجام بده، اما ندادی را اصلا دوست ندارم؛ دفعه دیگر نبینم كه تكالیفت را انجام نداده باشی!
این تنبیه بسیار پیش برنده است؛ در حالی كه تنبیه شخصی كه شخصیت كودك در آن ترور میشود به مراتب مخرب شخصیت بوده و شخصیت فرد را نابود میكند و موجب ایجاد یك طرحوارههای روانی در كودك میشود كه در بزرگسالی كودك را دچار آسیب در رفتار، عملكرد و مناسبات با دیگران خواهد كرد.
آقای دكتر! یك پرسش در ذهن بسیاری مطرح است و آن این است كه اگر كودكی خطایی را مرتكب میشود و آسیب و خطای فاحشی است؛ مثلا فرزندم در منزل اقوام چیزی را شكست؛ حالا مواجه شدن با كودك در چنین شرایطی باید چگونه باشد؟ تفاوت اینكه صلابت داشته باشیم و نقطه ضعفی در مواجهه با واكنش فرزندم مثلا گریه كردن او نشان ندهیم، چیست؟
والدین باید یك اصل مهم در روابط با فرزندان خود را رعایت كنند و آن هم اصل عدم چرخش «نه» به «آری» و به عكس «آری» به «نه» است.
بسیاری از روابط دچار شكاف میشود، آن هم زمانی كه فرزندان بفهمند كه برای مثال «بابا الان در برابر درخواستم میگوید نه، اما اگر كمی قهر كنیم و پا به زمین بكوبم و گریه كنم بابا میگوید اشكالی ندارد و تسلیم خواستهام میشود.»
*مخالفت با درخواست كودكان را محكم بیان كنیم
بنابراین، یكی از اصولی كه تحت عنوان صلابت و اقتدار، نه قدرت فرماندهی و مدیریتی بلكه یك مدیریت دلی كه از دل بر نشیند این است كه در واقع من مخالفتم با خواسته فرزندم را محكم بیان كنم؛ برای نمونه در زمانی كه فرزندم میگوید «فلان چیزی را برای من بخر!»؛ پدر با توجه به علم و اطلاعی كه دارد و توافقی كه با همسرش داشته و جزو استراتژیهای تربیتی خانواده است به فرزندش میگوید «نه»، آن را نمیخرم.» حالا مثلا خاله، پدر یا مادر بزرگ میگویند چقدر سختگیری! چرا آن چیز را برایش نمیخری؟!
در این شرایط و زمان پدر نرمش به خرج دهد و بگوید: «اشكالی ندارد! برای او میخرم.»
در اینجا دیگر اقتدار، صلابت و مدیریت عاطفی كاركردی ندارد و فرزند میداند كه مثلا اگر بابا بگوید نه، اگر دست به دامن پدر بزرگ یا خاله شوم، نه تبدیل به بله خواهد شد.
برعكس، اگر به فرزندم قول دادم كه اگر فلان كار را بكنی، بابا آن خواسته ات را انجام میدهد را نقض كنم، طبیعی است فضا، فضای بی اعتمادی شده و رابطه دچار تخریب جدی میشود.
اینها همان آثار تخریبی دارد كه تنبیه بدنی برای كودك دارد؛ حتی تنبیه انضباطی و كلامی این آسیب را به همراه دارد و شاید همه ما از انواع تنبیهها و یا رفتارهای تنبیهی مخرب رنج برده و میبریم.
*آقای دكتر! اكنون این موضوع مطرح است كه برخی میگویند تا هفت سالگی كودك نباید سختگیری كرد؛ تكلیف چیست؛ یعنی تا 7 سالگی كودك هركاری خواست بكند و باید از خطاهای كودك چشم پوشی كنیم؟
البته هیچ وقت از خطاها نباید چشم پوشی كنیم اما باید اجازه خطا كردن را بدهیم. فرزند حق دارد اشتباه كند، اما حق ندارد دوباره آن اشتباه را تكرار كند و این با چشم پوشی كردن خیلی تفاوت دارد.
* آقای دكتر! با توجه به توضیحاتی كه بیان كردید، در تربیت فرزندمان چه كلماتی را باید بگوییم و چه كلماتی را نباید بگوییم؟
آن كلمات و عباراتی كه نباید بگوییم شامل؛ «تو نمیفهمی»، «تو اصلا هوش نداری»، «خلاقیت نداری»،« بی ادبی» ،«اصلا نمی فهمی من چی میگویم»؛ همچنین واژههای «دست نزن»، «این كار را نكن»، «آن كار بكن» و... همه واژههای انضباطی هستند كه باید مطمئنا آنها را به فرزندان نگوییم.
در مقابل چه كلماتی را باید بگوییم؟ باید واژگانی عاطفی مانند «مهربانی» و «توجه» را بكار بریم. البته توجه فقط كلامی نیست؛ برای توضیح واضح تر این موضوع مثلا اگر فرزندم نقاشی كرد، آن در بهترین نقطه اتاق نگه دارم و مهمان كه آمد بگویم: «این نقاشی كار دختر یا پسرم است.»
بالاترین نوع توجه و تشویق همین است. بنابراین باید واژههای عاطفی بكار ببریم؛ مثلا به جای اینكه بگوییم«فرزند بی ادب»، بگوییم «فرزند من احترام پدرش را رعایت نكرد»؛معنای آن این است كه باید احترام گذاشتن به پدرش را رعایت كند.
یا به فرزندی كه شلخته است نگوییم «شلخته»؛ بلكه بگوییم «فرزند من وسیلهای را كه بر میدارد سر جایش نمیگذارد.» اگر فرزندم تنبل است،به او نگوییم «تنبل؛ بلكه بگوییم فرزند من یك كم كند و با تاخیر كارهایش را انجام میدهد.»
اگر فرزندم در واقع یك مطلب ریاضی را خوب یاد نمیگیرد، به او نگوییم «خنگ» است، بلكه بگوییم «اگر یك كمی تلاش كرده و تمركزش را بالا ببرد، حتما به شكل عالی یاد میگیرد.»بنابراین میتوانیم جدولی تهیه كنیم كه به فرزندمان چه بگوییم و چه نگوییم.
خلاصه كلام اینكه؛ در تربیت نباید واژههای انضباطی بكار ببریم، بلكه باید تا دلمان میخواهد واژههای عاطفی بكار ببریم. یادمان باشد و این باور را اصلاح كنیم كه فرزند و حتی خودمان هیچ وقت از توجه و محبت زیاد آسیب نمیبیند؛ مگر روش تربیتی ما روش نادرست و غلطی باشد.