كودكان نیاز به امنیت و آرامش دارند، مسئولیت ایجاد این حس برعهده والدین است.
آنها در محیطی آلوده به جنجال، تهدید، وحشت و دعوا، لجباز و سرسخت بار میآیند و اولین ضربه این بدرفتاری را خود والدین خواهند خورد.
تصور كنید كه یك روز همسر شما كنترل خشم اش را از دست میدهد و بر سر شما فریاد میزند، حال تصور كنید كه او 3 برابر شماست و هنگام فریاد زدن به سمت شما هم خم شده است. حال باز هم تصور كنید كه شما برای غذا، سرپناه، احساس امنیت و حفاظت كاملا به او وابسته هستید و او منبع اصلی دریافت عشق، احساس امنیت و اعتماد به نفس و شناخت شما از دنیای اطراف است.
حال تمام احساسات بالا را با هم جمع كنید و 1000 بار بزرگتر كنید. این دقیقا اتفاقی است كه در درون كودك وقتی بر سرش فریاد میكشید، میافتد. یا اینكه حتی اگر سر كودك فریاد نزنید و با هم دعوا هم بكنید، چنین بلایی سر احساس امنیت و عشق كودك نسبت به شما و دنیای خودش میآید؛ بنابراین آثار منفی این رفتار خیلی زیاد است.
پرده دیگر، مادر اخم میكند و پدر لبخند میزند. این فرمانده دستور حمله میدهد و آن یكی دستور عقب نشینی. با این وضعیت كودك شما هرگز نخواهد فهمید كه چه كاری خوب است و چه كاری بد. این تعارض، یعنی دوگانگی در سبك فرزندپروری والدین كه عاملی جز احساس عدم امنیت برای بچهها نخواهد داشت و این مسئله به اضطراب بچهها منتهی میشود.
یكی از مهمترین كلیدهای تربیت یك فرزند سالم ایجاد احساس امنیت در او است. پدر و مادر باید سعی كنند در كودك احساس امنیت ایجاد كنند، نه اینكه با رفتارهایشان یك موجود متخاصم، لجوج و شكسته خورده تربیت كنند كه مدام با همه سر جنگ داشته باشد. اما چگونه؟
عامل اصلی ایجاد امنیت در كودك رابطه پدر و مادر با هم و با فرزندان است. در هجده ما اول نوزاد فقط مادر را میشناسد و همه چیز حتی خود را جزئی از مادر میداند. در هجده ماه دوم پدر به عنوان نماد قدرت و قانون بین مادر و فرزند قرار میگیرد و از سه سالگی خانواده یعنی پدر و مادر با هم منشأ امنیت فرزند هستند. در این سالهای حساس رابطه پدر و مادر با هم میبایست پر از مهربانی آرامش و شادی باشد.
البته به ایده آل نباید فكر كرد، اختلاف نظر و بگومگو بین همسران امری طبیعی است نكته مهم تعداد دفعات، طولانی شدن مدت زمان و چگونگی مدیریت آنها است. اگر پدر به سمت خشونتهای فیزیكی و كلامی گرایش داشته باشد و مادر با مظلوم نمایی یا خشونت متقابل واكنش نشان دهد، احساس امنیت در فرزندكاهش مییابد. تشنج در رابطه والدین یكی از عوامل اصلی ایجاد عدم احساس امنیت در فرزندان است.
كودكانتان را در آغوش بگیرید
طبق تحقیقات روانشناسی، نوزادانی كه به محض گریه كردن در آغوش كشیده میشوند، مستقل تر، كنجكاوتر و امنیت بیشتری احساس میكنند. پس احتمالا این جمله را زیاد شنیدید، كه (اینقدر بغلش نكن، یا بغلش نكن بغلی میشه). اما برخلاف باور پیشینیان، هر اندازه كه فرزندتان نیاز دارد او را در آغوش بكشید او امنیت و آرامش و عشق را تجربه خواهد كرد.
«سارا رحیم زاده» روانشناس كودك در این باره میگوید: «والدین مهمترین و اصلیترین مرجع امنیت در زندگی كودك هستند. اگر رفتار والدین طوری باشد كه نشان بدهد، هیچ كنترلی بر زندگی كودك ندارند، روند بی اعتمادسازی و بی اطمینانی در زندگی كودك آغاز میشود. به هرحال كودكان ذاتا به سمت محدودیتها حمله میبرند، چون نیاز دارند بدانند كه محدودیتهایی هم وجود دارند و افرادی هم هستند كه میخواهند امنیت آنان را تأمین كنند؛ بنابراین وظیفه ما به عنوان والدین ساختن یك بچه خاص نیست، بلكه وظیفه ما این است كه مكانی سرشار از عشق، امنیت و ثبات برای بچهها فراهم كنیم، طوری كه هر بچهای با شخصیت غیرقابل پیش بینی بتواند در آن محیط شكوفا شود.»
برخی از مهمترین راهكارهایی كه میتوان برای ایجاد حس امنیت در كودكان انجام داد را با هم مرور میكنیم:
1-پدر، مادر، صدایتان را بالا نبرید!
كودكان به محض بالا رفتن صدای پدر و مادر دچار احساس ناامنی میشوند. رحیم زاده در این باره میگوید: «دعوای والدین برای كودك به عنوان خطری برای مادر تلقی میشود و كودك و فرزند ما به شكل وسواس گونهای هراسان و نگران مادر میشود، اما نمیتواند واكنشی نشان دهد؛ بنابراین یكی از حقوق مسلم كودك تأمین امنیت مادر است. اعتماد به تداوم تأمین امنیت مادر برای تأمین امنیت روانی كودك بسیار مهم است.»
كودكان نیاز به احساس امنیت و آرامش دارند، مسئولیت ایجاد یك محیط آرام در خانه به عهده والدین است. آنها در محیط آلوده به جنجال و تهدید و وحشت، لجباز و سرسخت میشوند.
2-از كنار نیازهای بچهها به سادگی نگذرید
كودك موجودی استثنایی است كه باید به او عشق و محبت داد و این بزرگترین نیاز اوست. از كنار خواستههای كوچك او نباید به آسانی گذشت. پاسخ به این نیازها، پاسخ به امنیت كودك است. كودكان فراتر از آنچه كه فكر میكنیم، میفهمند؛ بنابراین مطمئن باشید كه پاسخ نگاهها و مهربانیهای ما را خواهند داد.
3-حریم خصوصی بچهها را حفظ كنید
رحیم زاده درباره اهمیت حریم خصوصی بچهها به ویژه در دوره نوجوانی میگوید: «مادری كه كیف فرزندش را میگردد تا در آن چیزی پیدا كند، در واقع امنیت بچه را به خطر انداخته است و باعث میشود بچه اگر بخواهد چیزی هم پنهان كند، در سوراخهای امن تری قایم كند، ولی اگر حریمها را نگه داریم و به روشهای بهتری مراقب بچهها باشیم، امنیت آنها هم بهتر تامین میشود.»
بنابراین هیچ قانون كلی برای پدر و مادر خوب بودن یا كودك خوب بودن وجود ندارد جز اینكه برای داشتن یك كودك سالم و شاد به او عشق و احساس امنیت بدهیم. به حرف هایش گوش دهیم و او را تشویق كنیم.
4-با حضورتان به كودكان احساس آرامش بدهید
اگر فرزند كوچكی دارید كه مدام دوست دارد، نزدیك او باشید. حتی اگر در اتاق دیگری هم هستید با صحبت كردن با او نشان دهید كه حضور دارید و به او احساس امنیت و آرامش بدهید.
-لحن صدایتان را كنترل كنید
رحیم زاده میگوید: «بچهها بی نهایت به لحن صدای والدینشان حساس هستند و احساس امنیت و یا عدم امنیت را از لحن صدا دریافت میكنند. وقتی با فرزندتان صحبت میكنید لحن صدای شما بسیار مهم است، زیرا علامتی همراه دارد كه نشان میدهد احساس طعنه، عصبانیت، ملایمت یا دلگرم كننده دارید.
اگر از آن دست والدینی هستید كه برای تهدید بچه و آرام كردنش در محیط دیگری به او میگویید كه به خانه برویم چنین و چنان میكنید، بهتر است بدانید كه حس امنیت نسبت به خانه و خانواده را از فرزندتان میگیرید. چون خانه باید برای كودك باید محلی امن برای آرامش باشد.»
6-بچهها را از دیگران نترسانید
گاهی برخی پدر مادرها باعث میشوند كه بچهها از مردم، حیوانات یا محیطهای دیگر بترسند و این باعث میشود كه بچهها احساس كنند دنیا جای ناامنی است، برای پرهیز كردن از برخی افراد با شخصیتهای خاص میبایست بچهها را آگاه كرد نه اینكه آنها را از همه به طور كامل بترسانیم و آنها حس كنند دنیا جای ناامنی است و آدمها همه بد هستند، بنابراین در كودك احساس امنیت ایجاد كنید و او را از دیگران نترسانید.
7-مهمترین جملاتی كه به كودك حس امنیت میدهد
رحیم زاده برخی جملاتی كه به كودكان حس امنیت میدهد را اینگونه بیان میكند:
«من اینجا هستم و بغلت میكنم»
«من اینجا هستم، كنار تو نمیگذارم آسیب ببینی».
«من اینجا هستم و صدایت را میشنوم، خواسته ات را به من بگو، لازم نیست جیغ بكشی و گریه كنی تا توجه ام را جلب كنی.»
«من اینجا هستم و تو آرام باش.»
«من اینجا هستم و میتونی روی من حساب كنی».
در نهایت اینكه امروز خود ما و فرزندانمان نیاز به احساس امنیت داریم. اینكه باور داشته باشیم محیط امن است و همیشه تحت مراقبت هستیم. هنر والدین این است كه تا میتوانند محیط را برای بچه هایشان امنتر كنند و این دایره امن را بزرگتر كنند نه ناامنتر و كوچكتر. ما در حال ساخت باورهای بنیادین بچه هایمان هستیم و اینكه كشور و محیط زندگی ما ناامن باشد و مدام از آن بترسیم، طبیعی است كه در آینده میل به زندگی در آن نداشته باشیم. اینكه خانه مان امن نیست و همه درگیر هستیم، طبیعی است كه بچه مان از این محیط در آینده فراری خواهد شد. پس چه بخواهیم و چه نخواهیم باید محیط را امن كنیم و نیازهای كودك را تأمین كنیم.
شما برای امنیت بیشتر كودكتان چه كارهایی انجام میدهید.