چرایی عادی شدن كرونا در كشور

فقدان تعامل؛ چالشی كه در كشورمان از ابتدای شیوع كووید 19 در مسیر مدیریت پاندمی قرن همواره مطرح بود؛ از چالش‌های تشكیل ستاد ملی كرونا، نحوه ابلاغ و اجرای دستورالعمل‌ها و توصیه‌نامه‌های بهداشتی و مباحثی مانند اخذ جریمه از خاطیان، تعطیلی مشاغل

1401/01/15
|
12:29

مدارس و دانشگاه‌ها و... گرفته تا روند و وضعیت بازگشایی‌ها و بازگشت به زندگی عادی و ...
كرونا همراه با هول و هراسش، اما و اگرهای زیادی را هم به دنبال داشت؛ از اظهاراتی مبنی بر اعلام دیرهنگام طغیان ویروسی تازه از سوی چینی‌ها تا بازخواست سازمان جهانی بهداشت برای اعلام دیرهنگام پاندمی و عالم‌گیری ویروس تاج‌دار و ... در ایران نیز این اما و اگرها از زمان اعلام حضور كرونا در كشور و تایید رسمی آن از سوی وزارت بهداشتی‌ها مطرح شد و حتی عده‌ای معتقد بودند آنچه كه در پاییز و زمستان 1398 با عنوان آنفلوآنزا در بیمارستان‌ها و مراكز درمانی غوغا به پا كرده بود و جان می‌گرفت، همان ویروس چینی بوده است.

بعدها با پیشروی ویروس كرونا در كشور كه گفته شد از دو كانون قم و گیلان آغاز شد و به تدریج تمام استان‌ها، شهرها و روستاهای كشورمان را در نوردید، انتقادات به نحوه مدیریت كشوری ویروس كرونا آغاز شد؛ انتقاداتی كه اولین تاثیرش ایجاد ستاد ملی مقابله با كرونا و ریاست حسن روحانی- رییس جمهور وقت بر ستاد ملی كرونا بود و بعد از آن تصمیماتی اعم از اجباری شدن ماسك، اعمال رنگ‌بندی كرونایی برای شهرها، قرنطینه شهرها، تعطیلی مشاغل، دوركاری كارمندان، آموزش مجازی مدارس و دانشگاه‌ها و ... به تدریج زندگی عادی را تحت تاثیر قرار داد؛ هرچند كه برخی معتقدند كه این تصمیمات در برخی برهه‌های حساس بیماری، یا دیرهنگام گرفته شد یا به دور از تعامل و همه‌جانبه‌نگری بود كه این موضوع نیز مشكلاتی را برای جامعه ایجاد كرد.

حالا با گذشت بیش از دو سال و بعد از گذر از شش موج كرونایی در كشورمان، همه آرزو دارند كه هرچه زودتر پایان كرونا را جشن گرفته و به زندگی عادی بازگردند، اما آیا بازگشت به زندگی عادی به زودی قابل دسترسی است؟.

در بررسی چالش‌های مدیریت كرونا در كشور و همچنین ارزیابی روند آینده پاندمی كووید 19 با دكتر مسعود یونسیان-اپیدمیولوژیست و استاد دانشگاه علوم پزشكی تهران، به گفت‌وگو نشستیم كه در ادامه می‌خوانید:
دكتر مسعود یونسیان با اشاره به آنچه كه در دوران كرونا در بیش از دو سال گذشته، اتفاق افتاده است، گفت: قبل از اینكه خبر ورود كرونا در كشور رسما اعلام شود، در پاییز سال 1398 یك بیماری تنفسی شایع شده بود. در حال حاضر كه به گذشته نگاه می‌كنم، واقعا نمی‌دانم كه این موارد كرونا بودند یا خیر. زیرا در آن زمان تست PCR نداشتیم. از طرفی برای آنفلوآنزا هم تشخیص نوع آن، تفاوتی در درمان ایجاد نمی‌كرد و درمان‌های علامتی انجام می‌شد. بنابراین همچنان در هاله‌ای از ابهام است كه موجی كه در پاییز 1398 داشتیم، واقعا فقط آنفلوآنزا بود یا آنطور كه گاهی ادعا می‌شود، كرونا حتی زودتر از زمستان وارد كشور شده بود؟.

وی افزود: آنچه كه می‌توان به طور مشخص اعلام كرد، این است كه در پاییز و زمستان سال 1398 دو موج سنگین از عفونت تنفسی ویروسی داشتیم كه واقعا نمی‌توانیم آن را تفكیك دهیم كه آیا 100 درصد آنفلوآنزا بوده یا كرونا. در عین حال احتمال اینكه در آن زمان كرونا و آنفلوآنزا با یكدیگر همراه شده باشند نیز وجود دارد.

اعلام دیرهنگام پاندمی كرونا از سوی سازمان جهانی بهداشت؛ آری یا خیر؟
یونسیان ادامه داد: در عین حال در آن زمان بحث دیگری مبنی بر اعلام دیرهنگام پاندمی كرونا از سوی سازمان جهانی بهداشت، مطرح شد كه ترامپ در آمریكا آن را طرح كرد و طرفدارانی هم دارد. حتی برخی اساتید هم معتقدند كه سازمان جهانی بهداشت بحث اپیدمی و پاندمی كرونا را دیر اعلام كرد. حتی در برهه‌ای این بحث داغ شده بود كه سازمان جهانی بهداشت با چینی‌ها رابطه‌ای دارند و چینی‌ها از سازمان جهانی بهداشت حمایت می‌كنند. در حالی كه تا قبل از خروج ترامپ از سازمان جهانی بهداشت، این سازمان بیشترین حمایت را از آمریكا دریافت می‌كرد. من شخصا با این موضوع مخالفم. زیرا باید توجه كرد كه هم اعلام دیرهنگام چنین پدیده‌ای عوارض به دنبال دارد و هم اعلام زودهنگام آن دارای عوارض است. اصولا پاندمی یا جهان‌گیری یك بیماری را زمانی اعلام می‌كنیم كه بیماری از چندین كشور گذشته و مرزها و قاره‌ها را پشت سر بگذارد.

فرار رو به جلوی غربی‌ها
وی گفت: در عین حال در بیماری‌های تنفسی دیگر هم این اتفاق افتاد. به عنوان مثال در سارس و مرس هم همین موضوع وجود داشت، اما از آنجایی كه این بیماری‌ها همه جای دنیا را نگرفت و به عبارتی پر قبای غربی‌ها را نگرفت، برایشان چندان مهم نبود. اما در كرونا غربی‌ها هم درگیر شده و به نوعی فرار رو به جلو كردند. به خصوص دولت آمریكا كه بین دولت‌های پیشرفته بسیار ضعیف عمل كرد. من شخصا تاخیری در اعلام پاندمی نمی‌بینم، بلكه در اولین زمانی كه سازمان جهانی بهداشت دریافت كه موضوع كرونا جدی است، اعلام كرد.

دستورالعمل و توصیه بدون «حمایت» فایده‌ای ندارد
یونسیان با اشاره به وضعیت كرونا در ایران، اظهار كرد: در كشور ما واقعا زمان شروع دقیق همه‌گیری را نمی‌دانیم. در اسفند ماه 1398 در بحث مدیریت كرونا مواردی مطرح شد كه به نظرم هنوز هم جا نیفتاده است. در آن زمان یكی از نهادهای رسمی كشور برای بحث درباره مدل مدیریت كرونا دعوت و نظرخواهی كرد. در جنب مباحث جلسه، با فرد مسئول صحبت كردم و گفتم چرا شخص رییس جمهور وقت، آقای روحانی ستاد كرونا را اداره نمی‌كنند. آن زمان اعلام شد كه به وزیر بهداشت اختیار تام داده شده است. با این حال گفتم فرض كنید كه من وزیر بهداشت را مجاب كردم كه ما حدود شش میلیون نفر داریم كه اگر سركار نروند، آسیب می‌بینند و اگر بخواهیم در اسفند ماه آنها را تعطیل كنیم و اعلام كنیم كه دو ماه سركار نروید، باید ماهیانه یك میلیون تومان به آنها پرداخت كنیم. آیا اگر وزیر بهداشت این موضوع را به رییس كل بانك مركزی اعلام كند، تمكین می‌كنند؟ كه گفتند خیر. در عین حال موضوع دیگری كه هنوز برای آن به نتیجه نرسیده‌ایم، این است كه نمی‌توان از مردم رفتارهایی را بخواهیم، اما هیچ حمایتی از آسیب‌هایی كه بر اثر این رفتارها می‌بینند، انجام ندهیم. اگر در این شرایط بخواهید توصیه و دستورالعمل داشته باشید، هیچ فایده‌ای ندارد. ما در این زمینه بسیار ضعیف عمل كردیم و در آن سال فقط اعلام شد كه یك وام كه با مراحل اداری زیادی همراه بود، پرداخت می‌شود كه نمی‌دانیم چه كسانی آن را دریافت كردند.

فقدان تعامل؛ بزرگ‌ترین معضل مدیریت كرونا در كشور
یونسیان تاكید كرد: بزرگترین معضلی را كه در كشور برای مدیریت كرونا مشاهده كردم، فقدان تعامل است. وقتی به عنوان مسئول اجرایی در یك اتاق می‌نشینیم و دغدغه‌های خودمان را روی میز می‌ریزیم، به زعم خودمان دغدغه‌های مردم را هم نگاه می‌كنیم، ‌اما مستقیما از آنها اطلاعاتی دریافت نمی‌كنیم و سپس یك نسخه‌ای می‌پیچیم و گمان می‌كنیم كه این نسخه اتوماتیك اجرا می‌شود، از اینجا راه را به خطا رفتیم. ما تقریبا همیشه همین كار را انجام دادیم. حتی بین كمیته علمی و ستاد ملی كرونا تعامل وجود نداشت. گاهی برخی با شنیدن این موضوع فورا اعلام می‌كنند كه فقط موضوعات علمی نیست كه حائزاهمیت است، بلكه ملاحظات دیگری هم برای تصمیم‌گیری وجود دارد. نمی‌دانم چرا فكر می‌كنند كه انگار ما اعلام كردیم كه هرچه كمیته علمی اعلام كرد، باید اجرا شود. به هر حال ما ملاحظات اجرایی را هم درك می‌كنیم.
اما و اگرها در بازگشایی مدارس و تعاملی كه وجود نداشت
وی ادامه داد: منتها دو نكته وجود دارد؛ اول اینكه اعضای كمیته علمی فقط درمان‌گر یا واكسن‌ساز نیستند، بلكه در كنار این افراد پزشكی اجتماعی، اخلاق‌دان، اپیدمیولوژیست و ... را هم داریم كه به دیدگاه‌های دیگر هم اشراف دارند. در عین حال متوجهیم كه ملاحظات بسیار زیادی اعم از اجتماعی، انتظامی، اقتصادی و ... هم در جامعه وجود دارد، اما بحث ما این است كه وقتی یك توصیه‌ای را مطرح می‌كنیم، انتظار داریم كه توصیه ما شنیده شود و نسبت به آن بازخورد داده شود. حتی اعلام شود كه در فلان موضوع كمیته علمی اشتباه كرده است. متاسفانه در این حوزه‌ها تعامل وجود ندارد. به عنوان مثال وقتی قبل از نوروز 1401 بحث بازگشایی یا عدم بازگشایی مدارس مطرح شد، ‌ در كمیته علمی 22 بند تدوین و اعلام كردیم كه اگر قرار است مدارس باز شوند، باید یكسری موارد لحاظ شود. اولین موضوع این بود كه مسئولان آموزش و پرورش به طور شفاف با مردم، انجمن‌های اولیا مربیان و ... جلسه گذاشته و اعلام كنند كه موارد پروتكل‌های بهداشتی اعم از تهویه، نحوه برگزاری كلاس‌ها و... را به این صورت انجام داده و لحاظ كرده‌ایم. البته اقداماتی انجام شد، اما تصمیمات و اقدامات پشت درهای بسته بوده و آن‌ها را برای مردم بیان نكرده‌اند. در حالی كه بیان این موارد منجر به اعتماد مردم و كاهش دغدغه‌های والدین می‌شد. هرچقدر مردم اعتماد كنند، بیشتر تمكین كرده و كار پیش می‌رود. باید بدانیم كه در نهایت این مردم هستند كه باید اقدامات و دستورالعمل‌ها را اجرا كنند، هزار دستورالعمل، ابلاغیه و ... هم ارائه شود، اگر پدر و مادری نگران سلامت فرزندشان باشد، در بدترین حالت كه اخراج از مدرسه باشد هم حاضر نیستند كه فرزندشان را به مدرسه بفرستند.

پارك‌هایی كه در كرونا تعطیل بودند و كافه‌ها و رستوران‌هایی كه باز!
سفر با خودروی سواری ممنوع، با هواپیما، قطار و اتوبوس آزاد!
یونسیان افزود: هرچقدر بیشتر با یكدیگر تعامل نداشته باشیم، كمتر نتیجه می‌گیریم. به عنوان مثال مدت‌ها می‌گفتیم نمی‌دانیم چرا در زمان پیك كرونا پارك‌ها را می‌بندند. وقتی در این باره توضیحی داده نمی‌شود، فكر می‌كنیم كه لابد دلیلش این است كه مثلا 20 پارك در سطح شهر تهران داریم كه به راحتی می‌توانیم آن‌ها را ببندیم، اما 2000 كافه داریم و نمی‌توانیم آن‌ها را نظارت كنیم یا به عنوان مثال یك زمانی كه یكی از استان‌ها كانون بیماری بود، اعلام شد كه فقط افرادی كه تست‌شان منفی است، می‌توانند به این استان سفر كنند، اما گوشت را كه جلوی گربه نمی‌اندازند. چطور به یك فرد با تست منفی می‌گویید برو در دل خطر؟. یا به عنوان مثال بارها اعلام كردیم كه شما نمی‌توانید هتل‌ها را كنترل كنید، به همین دلیل از سفر رفتن مردم با خودروهای سواری‌ها جلوگیری می‌كنید؛ حال آیا هواپیما، اتوبوسی كه تهویه ندارد و قطار را هم ممنوع كردید؟. من متوجه نمی‌شوم كه با ممنوع كردن خروج سواری و باز گذاشتن خروج اتوبوس چه معضلی را می‌خواهید حل كنید؟. همه این‌ها پاسخ می‌خواست كه هرگز كسی به ما پاسخ نداد و موارد بسیار زیاد دیگر.

شفافیت؛ رمز دیگر موفقیت در مدیریت كرونا
این اپیدمیولوژیست درباره برخی مباحث مطرح شده مبنی بر انجام دیرهنگام واكسیناسیون كودكان، گفت:‌ اكنون نمی‌توان گفت كه آیا واكسیناسیون كودكان در كشور دیر انجام شد یا به موقع بود، زیرا ارتباط و تعامل مناسبی نداشتیم. باید توجه كرد كه در كنار تعامل، شفافیت نیز لازم است. كشورهایی كه در مدیریت كرونا پیشرو شدند، شفافیت داشتند. وقتی شفافیت وجود داشته باشد، رانت كنار می‌رود و تعارض منافع خودش را نشان می‌دهد. البته تعارض منافع الزاما به معنای سوءاستفاده نیست، اما به این معنا است كه فرد یا افرادی در معرض اتهام سوءاستفاده قرار دارند. به عنوان مثال كسی كه واكسن‌ساز است و در كمیته ملی واكسن هم تصمیم‌گیر است، دارای تعارض منافع است. حال وقتی شفافیت نباشد، تعارض منافع خودش را نشان نمی‌دهد و وقتی هم كه تعارض منافع وجود داشته باشد و شفافیتی هم نباشد، اعتماد عمومی از دست رفته و مردم هم عمل نمی‌كنند و در این صورت مصوبه‌ها هیچ ارزشی ندارند. البته به این معنا نیست كه اگر كسی تعارض منافع داشت، حق ندارد در مباحث مشاركت كند، بلكه باید پرونده‌اش شفاف باشد.

یونسیان افزود: فكر می‌كنم اگر بخواهیم كار بزرگی در كشورمان انجام دهیم، باید روی شفافیت، مدیریت تعارض منافع، تعامل و گفتمان چند طرفه كار كنیم تا به تدریج اعتماد ایجاد شود. اعتماد به سختی ایجاد می شود، اما به سادگی از بین می‌رود. بر همین اساس است كه می‌بینید كه در یك كشور 80 درصد جامعه از یك قانون تبعیت می‌كنند، اما در كشور دیگر 5 درصد تبعیت می‌كنند. حال در كشوری كه 80 درصد مردم از یك قانون تبعیت می‌كنند، آیا الزاما مردمش از مردم ما مترقی‌ترند؟. خیر اصلا اینطور نیست. وقایع اخیر نشان داد كه مردم ما به مراتب بهتر از كشورهای اروپایی هستند، اما مردم آن كشورها تمكین می‌كنند. زیرا گفتمان با آنها اتفاق افتاده و حرف‌شان شنیده شده و با آنها شفاف برخورد شده است.

وی ادامه داد: در موضوع واكسیناسیون وقتی سازمان جهانی بهداشت خطاب به كشورهای پیشرفته اعلام كرد كه برای حفظ سلامت مردم خودتان هم كه شده به كشورهای در حال توسعه واكسن بدهید تا جهش اُمیكرون توسعه پیدا نكند. چه شد؟. چرا موج اُمیكرون ظاهر شد؟. یكی از عمده‌ترین دلایلش این بود كه حتی كادر بهداشت و درمانی بسیاری از كشورهای در حال توسعه، واكسن دریافت نكرده بودند. انتقال سریع ویروس هم جهش ایجاد می‌كند. نماینده كشور آفریقا در سازمان جهانی بهداشت اعلام می‌كرد كه من از صندوق جهانی وام گرفتم و می‌خواهم واكسن بخرم، اما به ما واكسن نمی دهند. در عین حال شاهد بودید كه به محض طرح بحث تعطیلی در برخی كشورها مانند آمریكا، سوپرماركت‌ها را غارت كردند، اما در ایران كدام سوپرماركت غارت شد؟. ما خیلی مردم نجیبی داریم. اگر پروتكل‌ها را اجرا نمی‌كنند، به این دلیل است كه شرایط اجرایش را برایشان فراهم نكردیم.

چرا كرونا عادی شد؟
یونسیان در ادامه صحبت‌هایش درباره عادی‌انگاری در كرونا، ادامه داد:‌ وقتی كه یك روز 100 نفر می‌میرند خیلی برایمان دردناك است، اما اگر هر روز این اتفاق بیفتد، برایمان عادی می‌شود. بنابراین یكی از دلایل عادی شدن كرونا در جامعه، تكرار آن است؛ اما مواردی مانند عدم تعامل، عدم حمایت و ... این موضوع را تشدید می‌كند. به عنوان مثال یك خانوار در طی تعطیلات كرونایی كه در گذشته در كشور داشتیم، چندین میلیون هزینه داشت. بنابراین باید مانند معضلات دیگر به آن پرداخته می‌شد، اما چرا این اتفاق نیفتاد؟. زیرا در آن زمان این موضوع، آنقدرها به عنوان یك معضل در نظر گرفته نشد و تعاملی اتفاق نیفتاد. اگر گفتمان انجام می‌شد، وزرای بهداشت و اقتصاد وقت دغدغه‌هایشان را گفته و كارشناسان نیز دغدغه‌هایشان را مطرح می‌كردند و حمایت انجام می‌شد و به این ترتیب شرایط متفاوت پیش می‌رفت. در این شرایط مردم احساس كردند كه همه دستورالعمل‌ها مردم را مخاطب قرار می‌دهد و حس نكردند كه دستگاه‌های دولتی هم به همان اندازه مخاطب واقع می‌شوند. یكی از سوالاتی كه در اوایل كرونا پیش می‌آمد، این بود كه چرا نگران تردد خودروها در خیابان‌ها هستید. در آن زمان تا می‌خواستند از مدیریت كرونا صحبت كنند، ‌ می‌گفتند تردد خودروها را محدود كردیم. در حالی كه خودرویی كه در خیابان تردد دارد، كرونا را منتشر نمی‌كند، بلكه مشكل افرادی است كه در پاساژها، ‌باشگاه‌ها، ادارات و... حضور دارند.

وی گفت: در دوران بحران بیماری اتفاقا باید طرح ترافیك برداشته می‌شد. زیرا نمی‌توان جامعه را كاملا تعطیل كرد. بنابراین وسایل نقلیه عمومی فعالند و وسایل نقلیه شخصی هم باید تردد داشته باشند. درست است كه با این اقدام آلودگی هوا افزایش می‌یابد، اما باید سبك و سنگین كرد و پرسید در آن شرایط آیا اثرات درازمدت آلودگی هوا اولویت بود یا مرگ‌های چند هزارتایی كه در هر موج رخ می‌دهد؟. این‌ها موضوعاتی هستند كه باعث شد كه مردم به تدریج خسته شوند. تا كی می‌توان به مردم گفت كه در خانه بمان و بیرون نیا و حمایتی هم از آنها انجام نداد؟. شاید این اقدام در یكی دو ماه نتیجه داشته باشد، اما وقتی دو سال و بیش از دو سال طول كشید، دیگر مردم هم خسته می‌شوند. هرچه حمایت كمتر باشد، مردم زودتر و بیشتر خسته می‌شوند.

یونسیان گفت: در عین حال باید توجه كرد كه پیش از اینكه یك موضوعی برای تصمیم‌گیری به ستاد ملی كرونا ارسال شود، باید تصمیم‌سازی از سوی كارشناسان اتفاق افتد. به این معنا كه كارشناسان باید با در نظر گرفتن تعامل، گفتمان و نبود تعارض منافع نسخه‌ای را بپیچند، بعد این تصمیمات روی میز رفته و از سوی مدیران ارشد از بین گزینه‌ها تصمیم‌گیری شود. دلیل اینكه در بسیاری مواقع تصمیمات‌مان جامع نیست، این است كه همه جنبه‌ها را از صاحبان فرآیند نخواسته‌ایم، بلكه پشت میز نشسته و فكر كردیم كه دغدغه مردم فلان موضوع است. در حالی كه ممكن است دغدغه مردم این نباشد. بنابراین كارشناسان فنی هر حوزه باید باهم تعامل كرده و نسخه‌ای بچینند و بعد این نسخه را برای تصمیم‌گیری نهایی به مدیران اجرایی ارسال كنند.
لزوم بازنگریِ مداخلات سریع در برخورد با بیماری‌های اپیدمیك در كشور
وی با بیان اینكه البته كار اجرایی واقعا سخت است، گفت: به نظر می‌رسد كه نیاز به بازنگری در حوزه مداخلات سریع در برخورد با بیماری‌های اپیدمیك در كشور وجود دارد. همه دنیا یك مركز مدیریت بیماری‌ها دارند و كشور ما هم این مركز را دارد، اما به نظر می‌رسد كه مركز مدیریت بیماری‌های كشور ما، ‌با چابكی لازم و زیرساخت‌هایی كه باید فراهم كند، فاصله دارد و این موضوع باعث شده كه این مركز نتواند نقش به موقع و جامعی را كه باید برای مداخله ایفا كند، انجام دهد. در حال حاضر ما زیرساخت آی‌تی مناسبی داریم، اما به نظر من به خوبی از این زیرساخت استفاده نشده است. مركز مدیریت بیماری‌های هر كشوری باید در سریع‌ترین زمان ممكن، با استفاده از تمام منابعی كه در اختیار دارد، مداخله را انجام دهد، اما این مداخله به‌هنگام و منبعث از دانش روز را حداقل در اوایل كرونا در كشور ندیدیم. حتی اگر هم تمام اقدامات مناسب انجام شده، فقدان تعامل مناسب باعث شده كه كسی نتیجه مناسبی نبیند.

یونسیان گفت: یكی دیگر از مشكلات ما در مدیریت اپیدمی، نبود فرماندهی موثر و واحد بود. بعد از گذشت بیش از دو سال از اپیدمی كرونا این اتفاق خوب نیست. البته خطا اجتناب‌ناپذیر است، اما مدیریت خطا، درس گرفتن از آن و پرهیز از تكرار آن است كه ارزشمند است. چند بار باید یك خطا تكرار شود؟. در شرایطی كه هر یك از این خطاها اعتمادی را كه طی ماه‌ها و سال‌ها ایجاد می‌شود، یك شبه از بین می‌برد.

چگونه یك موج كرونایی ایجاد می‌شود؟
وی در ادامه صحبت‌هایش درباره سیر بیماری كووید 19 نیز گفت: دانش ما درباره كرونا به تدریج توسعه پیدا كرد و هنوز هم كامل نیست كه بتوانیم به صورت 100 درصد مسائل مربوط به آن را بیان كنیم. باید توجه كرد كه در یك بیماری واگیر جدید، ابتدا همه افراد نسبت به بیماری حساس هستند. بر همین اساس هم بیماری می‌تواند به سرعت افزایش یافته و مبتلایان با رشدی تصاعدی افزایش یابند. دو عامل می‌تواند منحنی صعودی بیماری را نزولی كند؛ یكی تغییر رفتار مردم و رعایت پروتكل‌ها و شیوه‌نامه‌های بهداشتی است و دوم این است كه آنقدر افراد مبتلا شوند تا دیگر آدم حساس به بیماری وجود نداشته باشد كه به عنوان ایمنی گله‌ای یا جمعی شناخته می‌شود.

روند موج‌های كرونایی در كشور
یونسیان افزود: ما اصطلاحی در حوزه بیماری‌های واگیر داریم به نام R0 كه به این معنا است كه در یك جامعه دست‌نخورده كه هیچكس در برابر بیماری جدید مصون نشده و همه زندگی عادی‌شان را دارند، هر یك بیمار، چند نفر را می‌تواند مبتلا كند. حال در شرایط فعلی دیگر نباید از این شاخص صحبت كرد، بلكه این شاخص در موقعیت واقعی RE گفته می‌شود كه به این معنا است كه در جامعه‌ای كه سابقه‌ای از ابتلا، درصدی از واكسیناسیون و رفتارهای پیشگیرانه بهداشتی وجود دارد، هر یك نفر چند نفر را مبتلا می‌كند. بنابراین RE است كه نشان می‌دهد كه موجی از بیماری رو به بالا می‌رود، افقی می‌شود یا سرازیر می‌شود. ‌

وی ادامه داد: RE زمانی افزایش پیدا كرده و موج جدیدی ایجاد می‌شود كه یك واریانت جدید ایجاد شود. به عنوان مثال در ویروس ووهان هر یك نفر می‌توانست سه نفر را آلوده كند. بر این اساس ما تماس‌هایمان را كاهش دادیم، در نتیجه هر یك نفر یك نفر را مبتلا می‌كرد و روند ابتلا افقی شد، مقدار دیگری هم رعایت‌ها را تشدید كردیم تا روند كرونای ووهان سرازیر شد. حال یك واریانتی مانند دلتا می‌آید كه گفته می‌شود مثلا با این واریانت هر یك نفر می‌تواند هفت نفر را مبتلا كند. در این شرایط اگر همان میزان ایمنی و همان رفتارها وجود داشته باشد، دیگر تضمین‌كننده شیب كاهشی نیست، بلكه روند بیماری رو به بالا می‌رود. در این شرایط یا باید محدودیت‌ها را افزایش داد یا واكسن تزریق كرده باشیم، وگرنه موج بعدی رخ می‌دهد. بنابراین علت رخداد امواج جدید بیماری، یا واریانت جدید است یا تغییر رفتار و رها كردن رعایت‌های بهداشتی است یا اینكه ایمنی حاصل از ابتلا، پایدار نبوده است. حال اینكه كدام یك از این عوامل در شش موجی از كرونا كه در كشورمان رخ داده، بیشتر نقش داشته، مشخص نبوده، اما طبیعتا همه این عوامل نقش داشتند.

یونسیان گفت: به عنوان مثال در موج اول تعداد زیادی از مردم مبتلا شدند، مردم ترسیدند و در خانه ماندند و برخی هم ایمنی ناشی از ابتلا را داشتند و موج فروكش كرد. بعد از چندی ایمنی افول كرد، مردم خسته شدند و رعایت‌ها كاهش یافت و در نتیجه شاهد موج دوم كرونا بودیم. در آن زمان Sequencing (توالی‌یابی) نداشتیم و به نظر می‌رسد موج دوم همان ویروس ووهان بود و بیشتر تغییر رفتار و عادی‌انگاری منجر به بروز این موج شد. موج‌های بعدی هم به همین صورت ایجاد شد.
ایمنی جمعی و تیر خلاص اُمیكرون
وی گفت: در عین حال بعد از موجی از كرونا كه با ویروس آلفا داشتیم، بحث ایمنی جمعی كمرنگ شد. زیرا در ویروس ووهان اعلام می‌شد كه R0 آن حداكثر سه است. یعنی اگر هیچ تغییر رفتاری ندهید، یك نفر سه نفر را مبتلا می‌كند. بنابراین كافی است كه دو سوم جمعیت را مصون كرده باشید و واكسنی داشته باشید كه 90 درصد كارایی داشته باشد و به 80 درصد جامعه تزریق شود. بر این اساس اگر حدود 70 درصد جامعه مصون می‌شدند، در این صورت می‌شد از خوشه‌های بیماری جلوگیری كرد. اما با ایجاد واریانت آلفا یا انگلیسی R0 به چهار الی پنج رسید، بر این اساس باید 80 الی 90 درصد جامعه را مصون كرده باشید، نه اینكه فقط به 80 درصد جامعه واكسن زده باشید. زیرا واكسن كارایی 100 درصد ندارد. در عین حال واریانت‌های جدید، فرار از واكسن را هم افزایش دادند. به این معنا كه واكسن از مرگ و بیماری شدید جلوگیری می‌كند، اما از ابتلا به آن میزان جلوگیری نمی‌كند. در حالی كه در ایمنی جمعی بحث این است كه واكسن از ابتلا هم پیشگیری كند. پیدایش دلتا كار را خراب‌تر كرد و اُمیكرون هم تیر خلاص بود.

چه زمانی به زندگی عادی بازمی‌گردیم؟
یونسیان درباره زمان بازگشت به زندگی عادی نیز به ایسنا گفت: ممكن است تا مدت‌ها به زندگی عادی بازنگردیم، اما به زندگی آنقدر مشابه زندگی عادی بازگردیم كه آزاردهنده نباشد. به این معنا كه اگر فردی یك روز عطسه یا سرفه داشت، ماسك بزند، با كسی دست ندهد و ... در واقع ایمنی جمعی به این معناست كه با خیال راحت زندگی 100 درصد عادی را انجام بده و نگران اپیدمی نباش؛ اما اكنون می‌گوییم بسیاری از فعالیت‌های عادی را انجام دهید، اما یكسری مسائل را رعایت كنید. به عنوان مثال اگر می‌توانید در محیط‌های بسته پنجره را باز بگذارید، اگر می‌توانید سه متر فاصله را رعایت كنید، اگر علائم سرماخوردگی دارید، ماسك بزنید و ... ان‌شاءالله بعد از اینكه واكسیناسیون در سایر كشورهای در حال توسعه هم گسترش یابد، به چنین زندگی خواهیم رسید.

همه‌چیز درباره تست‌های كرونا
وی درباره شرایط افزایش انجام تست‌های كرونا در كشور، گفت: یكی از استفاده‌های اشتباه از تست‌های كرونا، استفاده از تست‌های سرولوژیك بود. یعنی تست‌هایی كه دنبال پادتن می‌گردند تا بررسی كنند كه آیا آنتی‌ژن وارد بدن شده یا خیر. از ابتدایی كه این تست‌ها وارد بازار شد، سازمان جهانی بهداشت صراحتا و به طور مكرر اعلام كرد كه این تست‌ها فقط ارزش تحقیقاتی دارند و برای مباحث تشخیصی نباید استفاده شوند. زیرا این تست‌ها تنها نشان می‌دادند كه آیا آلودگی رخ داده است یا خیر. در عین حال مثبت و منفی كاذب هم داشتند و نشان هم نمی‌دادند كه آیا این پادتن ماهیت پیشگیرانه هم دارد یا خیر. زیرا ما دو نوع پادتن داریم؛ یك نوع از پادتن‌ها خنثی‌كننده‌اند و اگر ویروس با آن‌ها تماس داشته باشد، از بین می‌رود و نمی‌تواند وارد سلول شود. یكسری پادتن‌ها هم نشان می‌دهند كه آیا این ویروس وارد بدن شده و سیستم ایمنی را تحریك كرده است یا خیر؟. تا زمانی كه تست خاصی مرتبط با نوع پادتن انجام نشود، نمی‌توان درباره این مساله اظهارنظر كرد. متاسفانه در یكی دو سال اخیر بابت انجام تست‌های سرولوژیك هزینه زیادی از جیب مردم رفت. زیرا یا خود مردم اصرار به انجام آن داشتند یا برخی پزشكان به دلیل كم بودن اطلاعات‌شان آن را تجویز می‌كردند كه هیچ ارزشی برای تصمیم‌گیری درباره بیمار نداشت.

حساسیت 70 درصدی PCR
یونسیان ادامه داد: دسته دوم تست‌های آنتی‌ژنیك سریع هستند كه توسعه پیدا كردند، اما استفاده خانگی آن‌ها به هیچ عنوان توصیه نشده است و در برخی موارد مانند سفر و ... كمك كننده هستند. دسته سوم هم تست‌های PCR است. از ابتدای كرونا سازمان جهانی بهداشت اعلام كرد كه كسانی به كرونا مبتلا هستند كه تست‌ PCR مثبت داشته باشند و به مرگی می‌گوییم مرگ كرونایی كه فرد علاوه بر علائم، تست PCR مثبت هم داشته باشد. حال باید پرسید در شرایط فعلی آیا ضرورت دارد كه برای هركسی تست انجام دهیم؟. من در این باره تردید دارم. باید پرسید وقتی تست كسی مثبت می‌شود، چه اقداماتی برایش انجام می‌دهیم؟. می‌گوییم در خانه قرنطینه باش، مایعات و برخی مُسكن‌ها را مصرف كن و اگر علائمت شدید شد، مجددا مراجعه كن. به كسی هم كه علامت دارد، اما تستش منفی شد همین حرف‌ها را می‌گوییم. نمی‌توان به كسی كه سرفه می‌كند، اما تستش منفی است بگوییم برو در اداره‌ات كار كن. باید توجه كرد كه تست در بهترین حالت 70 درصد حساسیت دارد. بنابراین چه تست مثبت باشد، چه منفی ما یك توصیه به بیمار انجام می‌دهیم و اگر علائمش شدید شد باید مراجعه كرده و بستری شود.

یونسیان گفت: در این شرایط تنها مزیت تست این است كه روند بیماری را به ما نشان دهد، اما در شرایطی كه تعداد بیماران ما كم است، ممكن است كه پنج درصد تست‌های ما مثبت شود. یعنی از همه افراد مشكوك، تماس داشته یا بیمار و ... تست می‌گیریم و تقریبا می‌توانیم همه بیماران را شناسایی كنیم. حال زمانی كه تعداد مراجعه‌كنندگان بالا می‌رود، تست به اندازه كافی در اختیار نداریم. زیرا هر كشوری یك ظرفیتی دارد. در نتیجه مجبور می‌شوید كه از بیماران با علائم شدیدتر تست بگیرید. در اوج پیك پنجم دوسوم تست‌هایمان مثبت شده بودند و 60 درصد تست‌هایی كه می‌گرفتیم، مثبت بود. حال وقتی موج فروكش كرد، این میزان به سه درصد رسید، یعنی از هر 30 تست یكی مثبت شده بود. حال اینكه نسبت مثبت شدن تست در اوج پیك بالا می‌رود، به این معنا است كه در اوج پیك به شدت در تست كم‌شماری می‌شود. زیرا میزان تست محدود بوده و نمی‌توان از همه بیماران و افراد تماس داشته با بیماران، تست گرفت. به این معنا كه تعداد زیادی از افراد هستند كه اگر از آنها تست می‌گرفتیم مثبت می‌شدند، اما چون تست نداشتیم، منفی تلقی شدند. به عنوان مثال در شرایط افول یك موج 100 هزار تست از بین 150 هزار مراجعه‌كننده گرفته می‌شود، اما در شرایط اوج یك پیك 100 هزار تست از بین 5 میلیون نفر مراجعه‌كننده گرفته می‌شود. یعنی از بین 5 میلیون مراجعه‌كننده سراغ شدیدترین‌ها رفته‌ایم. زیرا ظرفیت تست محدود است و از موارد سرپایی تست نگرفته‌ایم.
وی گفت: در این شرایط توصیه این است كه یكسری پایگاه‌ها به عنوان پایگاه‌های دیده‌ور مشخص شوند و از تمام بیماران‌شان چه 5 بیمار باشد چه 500 بیمار تست بگیرند. حال وقتی مشخص كنیم كه از نسبت مشخصی از بیماران مثلا 5 یا 10 درصد بیماران تست بگیریم و تست‌ها را در این مراكز متمركز كنیم، تقریبا می‌توانیم همه را پوشش دهیم. یعنی باید درصدی را مشخص كرده و در یكسری نقاط و مراكز مشخصی از همه افراد تست بگیریم. مهم این است كه بتوان همیشه نسبت مشخصی از بیماران را شناسایی كرد و اگر این نسبت عددی ثابت باشد، می‌توان درباره روند بیماری صحبت و برنامه‌ریزی كرد. البته به تعداد مطلق بیماران نمی‌رسید، اما تعداد مطلق برای مدیریت به درد نمی‌خورد. زیرا توصیه‌های درمانی یكسان است.

یونسیان گفت: توجه كنید كه اگر هر تست حدود 300 هزار تومان هزینه داشته باشد، ‌100 هزار تست روزانه كه در اوج كرونا انجام می‌دهیم، ‌30 میلیارد تومان در روز برای كشور هزینه دارد كه در ماه می‌شود 1000 میلیارد تومان. اگر در عرض یك ماه این میزان فایده‌ای برای پیشگیری، تشخیص و درمان نداشته باشد، ضرورتی نیست كه منابع را به این سمت شیفت دهیم، بلكه می‌توانیم منابع را به سمت تامین اكسیژن، تامین ماسك رایگان برای مدارس و ... سوق دهیم كه به نظر می‌رسد تاثیر بیشتری داشته باشد.

تست اجباری PCR آری یا خیر؟
خطر تست‌های جعلی

وی درباره اجبار به تست PCR برای گذراندن دوران نقاهت بیماری در خانه از سوی بیماران شاغل، محصل و... تاكید كرد: در این زمینه هم نیاز به تعامل است. بسیاری از كشورها انجام تست‌های اجباری و رایگان را پشت سر گذاشتند. در حال حاضر در كشور ما می‌گویند كسی كه مشكوك به كروناست برای مرخصی گرفتن، باید ابتدا پزشك او، تایید كند كه فرد كرونا دارد. حال پزشك از كجا می‌تواند ابتلا به كروونا را تشخیص دهد؟. در نتیجه می‌گوید باید تست بدهید. گاهی ما می‌خواهیم از 1000 تومان ضرر جلوگیری كنیم، اما یك میلیون تومان هزینه می‌كنیم. كسی كه علائم تنفسی دارد، باید با توصیه پزشك به او مرخصی دهید. نه اینه اعلام كنید كه حتما تست بدهد و ثابت كند كه كرونا مثبت است. آن هم در شرایطی كه تست PCR در 30 درصد موارد نمی‌تواند كرونا را تشخیص دهد. این هم از مواردی است كه باید سر یك میز نشسته و درباره‌اش تصمیم بگیریم كه آیا اصولا اینكه یك درصدی از افراد ممكن است كرونا نداشته باشند و بروند در خانه استراحت كنند، برای جامعه هزینه بیشتری دارد یا اینكه به همه بگوییم باید بروید تست انجام دهید؟. هزینه آن را هم یا دولت باید تقبل كند یا در بخش خصوصی از سوی مردم پرداخت شود. حال در همین شرایط ممكن است افراد سوءاستفاده‌گری پیدا شوند كه بابت تست مثبت هزینه گرفته یا تست جعلی مثبت بدهند یا برای سفرها تست منفی بخرند و ... به هر حال وقتی افراد را در تنگنا بگذارید، ممكن است به هر كاری دست بزنند.

بهمنی كه از كوه سرازیر شد
وی در پایان صحبت‌هایش با تاكید بر لزوم تعامل در تصمیم‌گیری‌های اینچنینی، گفت: شاید بتوان گفت كه یكی از بزرگترین عدم تعاملاتی كه داشتیم، در آغاز موج ششم بود. یعنی همان زمانیكه اعلام شد تمام مدارس و دانشگاه‌ها باید بازگشایی شود و هر طور كه شده كلاس و امتحان مجازی نباید اتفاق افتد. آن هم در شرایطی كه ما اعلام كردیم كه داریم می‌بینیم كه بهمن از كوه سرازیر شده است. این همان عدم تعامل بود و صدای ما به جایی نرسید. البته ما نمی‌خواستیم كه مشاغل تعطیل شوند، اما مدارس مجازی بودند و اعلام كردند كه حضوری شوند. در حالی كه می‌شد در نیمه فروردین مدارس را حضوری كرد. در این صورت تا این زمان موج ششم با مشكلات كمتر آمده بود و رد شده بود.

دسترسی سریع