مثبت تربیت سه شنبه ها از ساعت 09:10 به مدت 40 دقیقه

رادیو سلامت

مثبت تربيت

اثرات جبران ناپذیر تهدید كردن كودك

تهدیدهای به ظاهر ساده و گذرا در كودكی می‌تواند تاثیرات جبران ناپذیری را در بزرگسالی برای بچه‌ها به بار بیاوردیكی از ابزارهایی كه در برخی از خانواده‌ها به‌عنوان روش تربیتی استفاده می‌شود.

1401/05/11
|
09:59

استفاده از تهدید برای به ثمر نشاندن حرف والدین است، كه البته این حربه اگر چه در برخی مواقع مؤثر است اما اگر نتوانید تهدید خود را عملی كنید، نه‌تنها كودك متوجه می‌شود كه تهدید شما بی‌اثر است بلكه یاد می‌گیرد كه از این به بعد خواسته شما را هم زیر پا بگذارد كه در این صورت نه‌تنها مشكلی از شما رفع نمی‌شود بلكه ممكن است درصورت ادامه‌دار شدن تهدید كردن كودك، شاهد لجبازی او نیز باشیم. در روایات اسلامی نیز از حضرت علی(ع) نقل شده است كه در هنگام خشم نه تنبیه كنید، نه تصمیم بگیرید و نه دستور دهید.

آنطور كه فریماه‌سادات ایجادی، روانشناس كودك می‌گوید:‌ برای شكل‌گیری رفتار در سنین پایین، ‌نیاز به تقویت یا تضعیف یك رفتار داریم؛ مثلا زمانی كه كودك ناسزا می‌گوید برای اینكه به او بفهمانیم كارش اشتباه بوده می‌توانیم مشاهده برنامه مورد علاقه‌اش را در تلویزیون مثلا برای یك ساعت منع كنیم و در مقابل اگر كار اشتباهی را انجام نداد، محرومیت تلویزیون را حذف كنیم.

به‌گفته وی زمانی كه والدین كودك خود را تهدید می‌كنند باعث می‌شوند تا احساس خشم نسبت به والدین و خود كودك در او شكل بگیرد و تصویر كودك از خودش مخدوش می‌شود و به مرور زمان نمی‌تواند نیازها و توانمندی‌هایش را ببیند.

دوستی به جای تهدید

اما برای اینكه كارمان به‌عنوان والدین به تهدید نرسد چه كارهایی باید انجام دهیم؟ نخست اینكه برخی رفتارهایی كه از كودكان سر می‌زند مثل كتك زدن، فحش دادن، دروغ گفتن و... از نظر والدین ممكن است جزو كارهای بد محسوب شوند اما در واقعیت اقتضای سن آنهاست؛ مثلا كودك 3ساله به‌دلیل داشتن رفقای خیالی ممكن است صحبت‌هایی را درخصوص این افراد مطرح كند كه از طرف اطرافیان به دروغگویی متهم شود اما این كار اقتضای سن كودك است یا برخی بچه‌ها برای رسیدن به نیازهایشان یاد گرفته‌اند كه خشم‌شان را با گفتن ناسزا بروز بدهند؛ در این صورت باید علت این رفتار كودك را شناسایی كرد چرا كه ممكن است كودك نیازهایی داشته باشد كه موردغفلت والدین قرار گرفته و به‌علت نیاز به جلب‌توجه متوسل به این مسیر شده است.


ایجادی در این‌باره می‌گوید:‌ زمانی كه والدین به نیازهای كودكشان واقف باشند، به تهدید كردن متوسل نمی‌شوند؛ چرا كه می‌دانند در پس بدرفتاری كودكشان چه مسئله‌ای نهفته است، ضمن اینكه برای كودكان زیر 3سال نمی‌توان مفهوم خوب و بد را آموزش داد و برای كودكان بزرگ‌تر از طریق گفتمان می‌توانیم به آنها توضیح دهیم كه مثلا كتك زدن دیگران كار بدی است و به جای این كار باید دیگران را نوازش كرد و با صحبت كردن منطقی می‌توانیم نتیجه رفتار و عملكرد كودكمان را ببینیم.


تشویق كردن بعد از انجام رفتار درست یكی دیگر از مواردی است كه ایجادی به آن اشاره می‌كند:‌ والدین بعد از این كه كودك رفتار صحیحی انجام داد باید او را تشویق كنند. اگر تشویق درست و به‌موقع باشد كودك به انجام رفتار درست ترغیب می‌شود، ضمن اینكه در كودكان بالای 3سال می‌توان از طریق گفت‌وگو به او یاد داد كه در چه موقعیتی می‌تواند چه رفتاری از خود نشان دهد اما این نكته را نباید فراموش كنیم كه نباید ازكودك انتظار داشته باشیم یكباره رفتار صحیحی را كه به او یاد داده‌ایم انجام دهد بلكه كودك در موقعیت‌های مختلف ممكن است ترجیح دهد كار درستی را كه یاد گرفته انجام دهد كه در این صورت والدین نباید تشویق كردن او را فراموش كنند.


تهدیدهای تو خالی

برخی مواقع والدین فرزندانشان را تهدید می‌كنند اما این تهدیدها عملی نمی‌شود. ‌همین رفتار دوگانه باعث می‌شود كودك به مرور متوجه شود در مقابل لجبازی‌هایی كه انجام می‌دهد والدین سپر دفاعی مناسبی ندارند و می‌تواند با لجبازی كردن به خواسته خود برسد. برای اینكه به این وضعیت دچار نشویم چه اقدامی باید انجام دهیم؟ ایجادی در این‌باره می‌گوید:‌ قانونگذاری یكی از بهترین روش‌ها برای تربیت درست كودك است، نخست اینكه محدودیت‌ها باید متناسب با سن كودك باشد، ‌چرا كه اگر محدودیتی ایجاد كنیم كه متناسب با سن كودك نباشد و كودك دركی از آن نداشته باشد به نتیجه دلخواه نمی‌رسیم؛ مثلا برای كودكان بالای 3سال می‌توانیم قانون بگذاریم كه روی دیوار نقاشی نكشند و چرایی آن را هم برایش توضیح می‌دهیم كه مثلا دیوار كثیف می‌شود، خانه زشت می‌شود و... البته این نكته را هم باید درنظر داشته باشیم كه در مقابل هر منع یك جایگزین داشته باشیم و در مرحله بعد هم عواقب نقض قانون را توضیح دهیم؛ مثلا به كودك بگوییم كه اگر روی دیوار نقاشی بكشد مجبور می‌شویم كه مدادرنگی‌هایش را بگیریم اما ممكن است كودك برای اینكه واكنش مادر را ببیند روی دیوار نقاشی بكشد، در این صورت مادر یك‌بار باید گوشزد كند كه قرار بود روی كاغذ نقاشی بكشی نه دیوار و تا 3دفعه می‌توان به كودك اجازه خطا داد و بعد مادر خود را هم‌قد كودك كند و دوستانه به او بگوید كه چون روی دیوارها نقاشی كشیدی ناچار هستم مدادرنگی‌هایت را جمع كنم اما می‌توانی با توپ‌هایت بازی كنی.



قانون‌های رنگی‌رنگی

وضع كردن قانون‌های رنگی در خانه یكی از راهكارهایی است كه می‌توان با استفاده از آن كودك را به قانونمند شدن عادت داد و قانون رنگی بازی را برای او تعریف كرد به شرطی كه والدین هر دو همسو و هم‌جهت باشند و یكی از والدین در نقش پلیس خوب و دیگری در نقش پلیس بد نباشد. با استفاده از این قانون كارهایی مثل دست زدن به چاقو، پریدن از بلندی و.... جزو قانون قرمز خانه است و مادر و پدر جفت‌شان درخصوص آن اتفاق‌نظر دارند و در مورد عواقب آن نیز همراه هستند یا قوانینی كه رنگ زرد دارند مختص داخل خانه است و رعایت آن در داخل خانه مجاز است.

هر چقدر كه والدین دیدگاه فرزندپروری متفاوتی نسبت به یكدیگر داشته باشند و برخوردهایشان با رفتار كودك متفاوت باشد، زمینه را برای لجبازی كودك بیشتر فراهم می‌كنند اما هر چقدر والدین با یكدیگر همسو باشند و تنش‌های داخل منزل كمتر باشد اثرات مطلوب این همدلی بیشتر در كودك دیده می‌شود. والدینی كه در ارتباط متقابل خودشان یا با كودك لجبازی می‌كنند باعث می‌شوند كودك رفتارهای مشابه را یاد بگیرد و از آنها استفاده كند.

دسترسی سریع
مثبت تربیت