چرا نوجوانان پرخاشگری می‌كنند؟

روانشناس گفت:نوجوان در دوره نوجوانی می‌خواهد از خانواده كمی فاصله بگیرد و در جستجوی استقلال است و برای این استقلال ناشیانه عمل می‌كند و راه صحیح را بلد نیست؛در نتیجه با خانواده دعوا كرده و پرخاش می‌كند.

1400/10/20
|
10:44

به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری فارس، سیما فردوسی، روانشناس در برنامه صبحگاهی «صبح پارسی» شبكه جام جم، گفت: یكی از ویژگی‌های دوره نوجوانی كسب هویت است. از سن 11 تا 19 سالگی نوجوانی است كه دوره گذار از كودكی به نوجوانی بوده و فاصله بین كودكی و نوجوانی محسوب می‌شود.

وی ادامه داد:‌یكی از ویژگی‌های آن احراز هویت و تعیین مرام شخص است. فرد برای رسیدن به این هویت مورد نظر باید الگو داشته باشد اگر این الگوها وجود نداشته باشد و یا الگوهای مخربی باشد باعث به خطر افتادن هویت می‌شود و تناقض‌هایی بین آنچه به او گفته شده مطالعه شده و در جامعه می‌بیند اگر تناقضی احساس كند برایش بحران هویت ایجاد می‌شود.

این روان شناس تصریح كرد: پدر و مادر بهتر است درباره رشد دوره نوجوانی مطالعه داشته باشند كه از ناامیدی و دلهره و نگرانی‌هایشان جلوگیری می‌كند و یاد می‌گیرند چطور باید با نوجوان ارتباط برقرار كنند. نوجوان در دوره نوجوانی می‌خواهد از خانواده كمی فاصله بگیرد و در جستجوی استقلال است و برای این استقلال ناشیانه عمل می‌كند و راه صحیح را بلد نیست با خانواده دعوا كرده و پرخاش می‌كند.

فردوسی بیان داشت:حرف خانواده را قبول نمی‌كند و با آن ها چالش دارد؛ چون می‌خواهد بگوید جداگانه از خانواده فكر می‌كند و رای جداگانه دارد. دوستان او هم مطرح هستند و دوست دار در میان دوستانش مقبول باشد.

وی افزود: اگر جو داخل خانواده صمیمی و محبت آمیز نباشد و برای او احترام و هویت قائل نشوند به سمت دوستان پرواز می‌كند و نوجوان منش جمع گرا پیدا می‌كند و معیار و ارزش‌هایش منطبق با دوستان می‌شود و با خانواده در ستیز می‌شود. اگر خانواده اطلاع كافی را نداشته باشند نمی‌دانند چطور باید رفتار كنند.

این روان شناس اظهار داشت: رفتار درست این است كه جو خانه درست شود تا نوجوان از خانه فراری نشود. راه صحیح ارتباط این است كه با نوجوان ارتباط دوستانه برقرار می‌كند، او را تمسخر نمی‌كند و به او نمی‌گوید بچه است ولی با او مذاكره می‌كند و در مورد مسائل مختلف او را هم به حساب می‌آورد چون می‌خواهند دیده شوند و جلب توجه كنند و در این مسیر كارهای منفی انجام می‌دهد.

فردوسی بیان كرد: اعتماد به نفس نوجوان را خانواده باید دریابد و باید عزت نفس او را افزایش دهند. با آموزش مهارت‌های مختلف ورزشی، هنری، تحصیلی فرهنگی و... و تایید آن بهترین راه است.

وی اظهار داشت: رشد استقلال طلبی در نوجوان طبیعی است، اینكه بخواهد خودش روی پای خودش بایستد، حل مسئله كند و بتواند تصمیم بگیرد اما ستیزه جویی با خانواده طبیعی نیست. باید خانواده شرایطی را فراهم كنند كه نوجوان در چنین شرایطی قرار بگیرد و در عین حال حواسشان به او باشد و هدایتش كنند.

این روان شناس عنوان كرد:نوجوان از مقایسه شدن، به رخ كشیدن و مسخره شدن بیزار هستند. خانواده‌ها باید به نوجوان بگویند "من هم هم سن تو كه بودم همینطور بودم" این جمله طلایی است نه اینكه برعكس بگویند من همسن تو بودم خیلی بهتر بودم و شخص عالی بودم. نوجوان در چنین مواقعی به خودش می‌گوید اینها آدم‌هایی برای یك كره دیگر هستند؛ چون چنین چیزی ممكن نیست و احساس دوستی و وجه مشترك با خانواده‌اش در این شرایط از بین می‌رود.

وی ادامه داد: دوست او نوجوان را درك می‌كند و احساس همدردی با او می‌كند و همین امر باعث می‌شود كه جذب یكدیگر شوند؛ چون با هم وجه مشترك دارند. نگرانی برای والدین در پاره‌ای از موارد كه واقعا شبیه نوجوان بوده‌ایم با او احساس همدردی كنیم و بعد راهكار جلوی پای او بگذاریم. وقتی والدین خودشان را همانند فرزند می‌كنند و او را درك می‌كنند فرزند جذب آنها می‌شود.

فردوسی گفت: برخی از نوجوانان نیز در این دوران به والدین خود می‌چسبند این موضوع به دوران بچگی بر می‌گردد كه ناشی از دلبستگی است. این موضوع با وابستگی فرق دارد و پیوندی عاطفی است از دوران طفولیت پیش می‌آید و بین فرزن و مادرش رخ می‌دهد.

وی اضافه كرد: اگر این دلبستگی نا ایمن باشد و و فرزند احساس امنیت به فرزندش نمی‌دهد باعث ایجاد دلبستگی اضطرابی می‌شود و باعث می‌شود فرزند مدام به مادرش بچسبد و می‌خواهیم كه به ما محبت بدهد. برخی دچار دلبستگی اجتنابی بوده‌اند؛ یعنی علاوه بر تبادل محبت با مادر احساس ترسی بینشان بوده است.

فردوسی یادآور شد:این باعث می شود فرزند از مادرش دور شود. اساس همه ارتباطاتی كه ما در زندگی خود داریم همین دلبستگی كودكی است.

این روان شناس تصریح كرد:بهترین حالت این است كه از دوران كودكی فرزند مادران سه ویژگی را داشته باشند؛ اول در دسترس برای فرزند باشند، نیازهای روحی، روانی و جسمانی او را برطرف كند و دچار وسواس، اضطراب، نگرانی و تشویش اضافه نباشد و به سلامت روانی در سطح بالای خود رسیده باشد.

دسترسی سریع