روایت زندگی پزشكی كه روزانه 700 بیمار را ویزیت می‌كند!

یكی از مشكلاتی كه پزشكان تازه فارغ‌التحصیل شده با آن دست و پنجه نرم می‌كنند این است كه تا دو سه سال اجازه تأسیس مطب و كار كردن به صورت مستقل را ندارند. چرا؟

1402/06/26
|
10:27

اصالتاً گیلانی است. می‌گوید از نوجوانی به پزشكی و معاینه بیماران علاقه داشته و به قدری عاشق رشته پزشكی و خدمت به بیماران بوده كه با پشتكار به درس‌ خواندن ادامه داده و اكنون نزدیك به چهار سال است به عنوان پزشك عمومی فارغ‌التحصیل شده است. « یحیی هاشمی نسب» پزشك جوانی است كه در شهر آستارا استان گیلان زندگی می‌كند و برای گذراندن زندگی و امرار معاش در استان‌های محروم و شهرهای دورافتاده هم طبابت می‌كند. او در حال حاضر در استان گیلان به عنوان پزشك خانواده خدمت می‌كند اما كفاف زندگی‌اش را نمی‌دهد برای همین در یكی از بیمارستان‌های استان اردبیل به عنوان پزشك شیفت اورژانس مشغول است.

هاشمی نسب مدعی است كه در اورژانس این بیمارستان روزی 700 - 800 بیمار ویزیت می‌كند و در ادامه درباره شرایط كاری‌اش می‌گوید: « من در اورژانس یكی از این بیمارستان‌ها به عنوان پزشك شیفت كار می‌كنم. در بیمارستان‌های استان اردبیل میزان پذیرش بیماران سرپایی‌ بسیار بالا است. اما در اكثر موارد، حال جسمی مراجعین وخیم نیست. اكثر بیمارهایی كه به ما در بخش اورژانس مراجعه می‌كنند بیماران سرپایی هستند كه نیازی به بستری شدن ندارند و با تجویز یك دارو و تزریق سرم حالشان رو به راه می‌شود. من در اورژانس این بیمارستان به طور میانگین روزی 700 تا 800 بیمار ویزیت می‌كنم.

یكی از نكاتی كه ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول می‌كند این است كه یك پزشك چگونه می‌تواند این میزان از بیمار را در طول روز ویزیت كند؟»

مشكل جامعه پزشكی ایران «كمبود پزشك» نیست!

یكی از مسائلی كه این روزها بیمارستان‌ها و مراكز درمانی با آن دست و پنجه نرم می‌كنند و مسؤولان وزارت بهداشت و شورای عالی انقلاب فرهنگی مدعی آن هستند، معضل «كمبود پزشك» است. چندی است كه دولت برای حل این مسئله در تلاش است و در پی این موضوع در سال 1400 مصوبه‌ای با مضمون افزایش 20 درصدی ظرفیت پزشكی در كشور به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. اما همچنان كمبود نیرو، پرستار و پزشك جزو مشكلات اساسی مراكز درمانی كشور در استان‌ها و شهرهای مختلف است. در این راستا برخی از پزشكان مدعی هستند كه به اندازه كافی پزشك و پرستار در كشور وجود دارد اما مشكل اصلی جامعه پزشكی ایران كمبود پزشك نیست. بلكه مشكل مدیریت نامناسب و توزیع نامتناسب پزشك است.

هاشمی نسب یكی از پزشكانی است كه معتقد است مشكل جامعه پزشكی ایران، كمبود پزشك نیست. بلكه بها ندادن به پزشكان، نگذاشتن امكانات كافی در اختیار فعالان این صنف و وجود برخی از موانع قانونی باعث شده تا بسیاری از پزشكان از كار كردن منصرف شده و گاهاً اقدام به مهاجرت كنند.

بله در حال حاضر دچار كمبود نیرو در بسیاری از مراكز درمانی در شهرهای مختلف هستیم. اما كمبود نیرو به دلیل كمبود پزشك نیست. مشكل اصلی این است كه ارگان‌های مربوطه نمی‌خواهند برای پزشكان و نیروی مورد نیاز مراكز درمانی هزینه كنند. در واقع می‌خواهند با كمترین هزینه بیشترین كارایی را از پزشك بگیرند.

به عنوان مثال اگر قرار باشد 1000 تومان برای پزشك شیفت هزینه شود، اگر 10 تا پزشك شیفت در یك اورژانس كار كنند این 1000 تومان تقسیم 10 می‌شود و اگر یك دكتر هم به عنوان پزشك شیفت كار كند آن 1000 تومان به همان یك نفر داده می‌شود. یعنی برای افزایش نیرو بودجه داده نمی‌شود. در ابتدا بودجه معینی را تعیین می‌كنند. اگر توانستند با آن بودجه از 10 تا پزشك كار می‌كشند و اگر نتوانستند آن پول را به یك پزشك می‌دهند و آن پزشك مجبور است همه كارها را به تنهایی انجام دهد.»

پزشك بیمار را نمی‌بیند بلكه بیمار پزشك را می‌بیند!

وی در ادامه درباره چگونگی ویزیت 700 تا 800 بیمار در روز می‌گوید: « برخی‌ها از من می‌پرسند كه چگونه این تعداد از بیمار را در یك روز معاینه می‌كنی؟ بله ویزیت و معاینه دقیق یك بیمار زمان بر است. در واقع بیمار پزشك را می‌بیند تا پزشك بیمار را. من و یكی دیگر از همكارانم هر كدام در روز خصوصاً در ساعت‌های شلوغ، میانگین در هر دقیقه یك بیمار و در هر ساعت نزدیك به 50 تا 60 بیمار را ویزیت می‌كنیم. انقدر سریع با بیمار صحبت می‌كنیم تا یك شرح حال نسبی از بیمار به دست آوریم و بتوانیم برایش نسخه بنویسیم.

شاید برخی از افراد بگویند كه این پزشك چه درآمد بالایی دارد. اما باید بگویم كه در به قدری میزان حقوق ما پایین است كه هر پزشكی با این میزان از حقوق حاضر به كار كردن نمی‌شود. اما اگر كسی از افراد مسؤول بپرسد كه چرا یك پزشك باید روزی 700 تا 800 بیمار را به تنهایی ویزیت كند می‌گویند‌: « ما كمبود پزشك داریم.»

بیمارانی كه از خدمات كم هزینه بیمارستان سوء استفاده می‌كنند

این پزشك عمومی درباره چرایی بالا بودن تعداد مراجعین بیمارستان می‌گوید: « یكی از مهم‌ترین علت‌های این مسئله ارائه خدمات رایگان و یا با قیمت بسیار پایین است. البته این مسئله فقط مختص برای بیمارستانی كه من در آن فعالیت می‌كنم نیست. در بیمارستان‌های بسیاری خصوصاً استان‌ها و مناطق محروم این مسئله بسیار دیده می‌شود. من اصلاً با این مسئله كه خدمات درمانی باید گران شود موافق نیستم. حتی از نظر من رابطه مالی بیمار و پزشك كاملاً باید حذف شود. كلاً هزینه‌های درمان را بیمه باید پرداخت كند.

اما زمانی كه میزان پرداختی بیمار بسیار پایین است؛ بیمار حتی زمانی‌هم كه بیمار نیست یا فقط در حال رد شدن از كنار در بیمارستان است به خودش ‌می‌گوید: « من كه دارم از اینجا رد می‌شوم بگذار بروم یك ویزیت هم بشوم...» بنابراین ناخودآگاه میزان مراجعینی كه نیاز هم ندارند اما به بیمارستان مراجعه می‌كنند بالا می‌رود و فشار كار بر دوش پزشك است. درحالیكه افزایش درآمدی نخواهد داشت.»

حقوق یك پزشك: « ساعتی 50 هزار تومان!»

وی درباره شرایط دریافتی پزشكان از مراكز درمانی می‌گوید: « روش دریافتی هر پزشك در مراكز درمانی مختلف متفاوت است. به عنوان مثال برخی از بیمارستان‌ها و مراكز درمانی با پزشكان ساعتی حساب می‌كنند مثلاً بابت هر یك ساعت خدماتی كه پزشك به بیماران ارائه می‌دهد 50 هزار تومان دریافت می‌كند. برخی دیگر از مراكز به ازای هر یك بیمار مبلغ معینی را به پزشك پرداخت می‌كنند. به عنوان مثال می‌گویند ما به ازای هر بیمار به شما 10 هزار تومان می‌دهیم.

اما با توجه به وضعیت اقتصادی حال حاضر كشور دیگر كسی با ساعتی 50 هزار تومان كار نمی‌كند. در واقع پزشكانی كه با ساعتی 50 تا 100 هزار تومان كار می‌كنند، رایگان كار می‌كنند. اصلاً منطقی نیست كه یك پزشك برای روزی 500 هزار تومان، 100 تا بیمار ویزیت كند.»

همه پول‌ها تو جیب بیمه ریخته می‌شود!

هاشمی نسب درباره میزان پرداختی مردم و چرایی پایین بودن دریافتی پزشكان می‌گوید: «در حال حاضر یك پزشك عمومی مستقر در بخش اورژانس با دریافت مبلغی نزدیك به 10 هزار تومان «همراه با دفترچه بیمه» بیمار را ویزیت می‌كند. البته لازم به ذكر است كه مبلغی دریافتی برای اورژانس است و تماماً به پزشك داده نمی‌شود.

بیمه سال به سال افزایش نرخش را روی بیمه مردم اعمال می‌كند اما وقتی به پزشكان می‌رسد می‌گوید: «تعرفه پزشك كه نباید افزایش پیدا كند. یعنی بیمه تعرفه پرداختی خود را به پزشك بالا نمی‌برد.» مردم فكر می‌كنند زمانی كه تعرفه‌ها افزایش پیدا می‌كند دریافتی پزشك از بیمه بیشتر می‌شود. درحالی كه این چنین نیست. تعرفه به معنی افزایش دریافتی از مردم نیست. تعرفه یعنی پرداختی بیمه به پزشك نسبت به پرداختی مردم به پزشك بالاتر برود. اما بیمه به جای این كار چه می‌كند؟ نه تنها بیمه پرداختی خود را به پزشك افزایش نمی‌دهد بلكه تعرفه پرداختی مردم به پزشك را افزایش می‌‌‌‌‌‌‌دهد.

امروزه همه مردم تصور می‌كنند كه پزشك‌ها وضع مالی بسیار خوبی دارند. یك حقوق 10 - 15 میلیونی برای یك پزشك واقعاً فاجعه‌ است. همچنین برخی از پزشكان به صورت كارانه‌ای فعالیت می‌كنند. این دست از پزشكان در كنار حقوقشان كارت كارانه هم دارند. كارانه به این شكل است كه پزشك به بیمارستان خدماتی را ارائه می‌دهد و بیمارستان بابت آن خدمات یك پولی را از مردم دریافت می‌كند. مردم فكر می‌كنند كه كل پول ویزیت تو جیب پزشك می‌رود. درحالیكه این طور نیست. به عنوان مثال اگر یك پزشك 50 میلیون تومان خدمات ارائه داده باشد از آن 50 میلیون نهایتاً با در نظر گرفتن طرح پلكانی 10 - 11 میلیون تومان حق پزشك است كه پس از كم شدن مالیات و كسورات بیمه‌ای از این مبلغ نزدیك به چهار تا پنج میلیون تومان سهم كارانه پزشك می‌شود. در اكثر موارد این كارانه با وقفه شش ماهه تا یك سال به پزشك پرداخت می‌شود.»

بقیه پول‌ها چه می‌شود؟

وی ادامه می‌دهد: «بقیه پول‌ها داخل جیب بیمه ریخته می‌شود اما بد و بیراهش را دكتر بنده خدا می‌خورد. چرا؟ چون مردم تصور می‌كنند كه پول را پزشك دریافت می‌كند. بیمه پول‌ها را دریافت می‌كند و به هیچكس نمی‌دهد. در حال حاضر بیمه به قدری قدرت دارد كه كسی نمی‌تواند حرفی به او بزند. بیمه ماه به ماه پول را از مردم می‌گیرد اما به پزشك می‌گوید: «ندارم!»

بالغ بر 90 درصد پزشكان كشور درآمدهای معمولی دارند

این پزشك در پاسخ به این پرسش كه چرا برخی از پزشكان درآمدهای چندصد میلیونی دارند اما برخی دیگر در هزینه‌های امرار معاششان مانده‌اند می‌گوید: « چند درصد از پزشكان از طریق تخصصشان تجارت می‌كنند؟ جمعیت پزشكان ایران نزدیك به 200 هزار نفر است كه شاید هزار یا دو هزار نفر از آنها درآمدهای خوب و آن چنانی داشته باشند. بالای 90 درصد از پزشك‌های كشور ما درآمدهای بسیار معمولی و پایینی دارند. تمام هم كلاسی‌های من در سطوح مختلف از درآمدهای نسبتاً پایین یا متوسط برخوردارند.

برخی از پزشكان قدیمی هستند كه شناخته شده‌اند و درآمدهای بالا دارند. مردم یك درصدی از پزشكان كه عموماً از پزشكان قدیمی تر هستند را می‌بینند و فكر می‌كنند همه پزشك‌ها وضع مالی بسیار خوب و درآمد بسیار بالایی دارند در حالیكه اینطور نیست. پزشكان قدیمی نسبت به ما درآمد بهتری دارند و ماهم نسبت به پزشكانی كه فارع‌التحصیل شده‌اند وضعیت بهتری داریم. چون روز به روز وضعیت بدتر می‌شود. رشته پزشكی بسیار ظاهر لوكسی دارد اما درونش زیبایی ظاهرش را ندارد.

من بسیار رشته پزشكی را دوست داشتم و با علاقه سمت این رشته آمدم. اما الآن به هیچكس پیشنهاد نمی‌كنم كه پزشكی بخواند. چون اگر پزشكی بخواند نمی‌تواند از پس هزینه‌های زندگی‌اش بربیاید. من الآن مجبور هستم كه به استان‌های دور افتاده بروم برای اینكه بتوانم زندگی‌ام را بچرخانم. هرچند كه كار كردن در مناطق دورافتاده هیچ فرقی با كار كردن در تهران ندارد.»

چرا پزشكان حاضر نیستند در مناطق محروم طبابت كنند؟

هاشمی نسب درباره چرایی كمبود پزشك در استان‌ها و مناطق دور افتاده می‌گوید: «هیچ امكاناتی به پزشكان نمی‌دهند. هیچ هزینه‌ای برای پزشكان نمی‌كنند. من برای مأموریت به خوزستان رفتم؛ اتاق اسكانی كه برای من به عنوان پزشك در نظر گرفتند به قدری بد بود كه رغبت نمی‌كردم داخلش بروم. حتی یك جای خواب درست برای یك پزشك در نظر نمی‌گیرند. پزشكی كه در مناطق دورافتاده خدمات ارائه می‌دهد باید از نظر جانی و روانی امنیت داشته باشد. باید از یك شرایط رفاهی نسبی برایش فراهم باشد.خب چرا یك پزشك باید از راحتی و آرامش خود بگذرد و به مناطق دورافتاده برود؟

اگر پزشكی برای مأموریت و كار به استان‌ها و مناطق دورافتاده برود دریافتی‌اش هیچ فرقی نخواهد كرد. یعنی اگر حقوق یك پزشك در شهری كه در آن زندگی می‌كند 10 میلیون تومان باشد، زمانی هم كه برای مأموریت به خوزستان و مناطق دور افتاده می‌رود حقوقش همان 10 میلیون تومان خواهد بود و هیچ افزایشی نخواهد داشت. خب باید برای یك پزشك صرف داشته باشد تا بپذیرد در یك مسیر دورتر خدمات ارائه دهد.

من برای طبابت به استان هرمزگان بند خمیر رفته بودم كه حق كارانه من پس از اعمال پلكان كارانه‌ای و كسورات بیمه‌ای مبلغ چهار میلیون تومان بود. من از این چهار میلیون تومان فقط سه میلیون تومان هزینه بلیط هواپیما دادم. حتی هزینه رفت‌وآمد من هم با خودم بود.»

الآن پزشكانی هستند كه برای كار بهتر تا عمان می‌روند. مگر می‌شود كه به این پزشكان امكانات خوب داد اما در مناطق محروم مملكت خودشان خدمات ارائه ندهند؟

پزشكانی كه دستشان تو حنا مانده است

هاشمی نسب در پاسخ به این پرسش كه چرا بیمارستان‌ها با وجود میزان كافی پزشك و پرستار در كشور همچنان با كمبود نیرو مواجه هستند می‌گوید: « خب دولت چندتا از پزشك‌های موجود در كشور را استخدام كرده كه پزشك كم دارد؟ دو تا سه تا نهایت 10 تا پزشك را استخدام می‌كند و مابقی دستشان در حنا می‌ماند. از دوستان من كه تعداشان نزدیك به 200 نفر است كمتر از تعداد انگشتان دست استخدام شده‌اند. تعداد پزشكانی كه در هر استان استخدام شبكه بهداشت و درمان می‌شوند كمتر از انگشتان دست است.

الآن بسیار كم پیش می‌آید كه پزشكی را در شبكه بهداشت و درمان استخدام كنند. اكثراً با پزشك‌ها به صورت قرار دادی كار می‌كنند. تا اگر پزشكی نسبت به میزان و موعد پرداختی حقوقش اعتراض كرد سریع باهاش خداحافظی كنند. البته اعتراض پزشكان برای عقب افتادن پرداخت حقوقشان یك ماه دو ماه نیست. پزشكانی هستند كه یك سال حقوق نگرفته‌اند و تازه بعد از یك سال یك الی دو ماه از حقوقشان را دریافت می‌كنند.

چرا برخی از پزشكان از ایران به خارج از كشور مهاجرت می‌كنند؟ چون نمی‌توانند اینجا كار كنند. چون از حداقل حقوق اجتماعی به عنوان یك پزشك برای كار كردن محروم هستند. چون با وجود تمام سختی‌های تحصیل و... فشار رویشان است. بخدا مهاجرت كردن و كار كردن در خارج از كشور هم مشكلات خاص خودش را دارد، اصلاً آسان نیست. اما بسیاری از متخصص‌ها مهاجرت را به ماندن ترجیح می‌دهند.»

پزشك خانواده حق داشتن مطب را ندارد!

این پزشك عمومی در خصوص سختی‌های تأسیس مطب شخصی می‌گوید: «مطب زدن هم دارای مشكلات بسیار زیادی است. من در حال حاضر در گیلان به عنوان پزشك خانواده فعالیت می‌كنم. در طرح پزشك خانواده یك قانونی وجود دارد كه «پزشك خانواده» حق گرفتن مجوز و پروانه تأسیس مطب را ندارد. اما هیچ دلیل و منطق خاصی پشت این قانون وجود ندارد.

در حال حاضر من در شیفت صبح به عنوان پزشك خانواده فعالیت می‌كنم اما وقت من در شیفت عصر خالی است. من اگر مطب شخصی خود را داشته باشم می‌توانم از وقت خالی‌ام در شیفت عصر استفاده كنم. اما در جواب اعتراض‌های من تنها پاسخی كه داده می‌شود این است كه می‌توانید برای پر كردن شیفت عصرتان در بخش اورژانس كار كنید. در واقع با این قانون در پزشك خانواده حق كار را به صورت آزادانه از پزشك گرفته‌اند. من اگر بخواهم مجوز مطب بگیرم باید از پزشك خانواده خارج شوم.

یكی از مشكلاتی كه پزشكان تازه فارغ‌التحصیل شده با آن دست و پنجه نرم می‌كنند این است كه تا دو سه سال اجازه تأسیس مطب و كار كردن به صورت مستقل را ندارند. چرا؟ چون باید با طبابت كردن در شهرهای كوچك و یا مناطق دور افتاده امتیازی را كسب كنند كه این كسب امتیاز قریب به دو الی سه سال زمان خواهد برد. یكی از دوستان من مجوز تأسیس مطب برای جمعیت داخل شهر گرفت و با بیمه سلامت طرف قرار داد بود. این پزشك ماهی 20 میلیون تومان پرداختی به بیمه سلامت دارد. اما از این 20 میلیون باید حقوق پرستار، اجاره مطب، هزینه وسایل و تجهیزاتی كه برای مطب نیاز است و... را پرداخت كند. از این 20 میلیون چقدر برای دكتر می‌ماند؟

من بعد از فارغ‌التحصیل شدن به سربازی رفتم. در آن زمان می‌خواستم مجوز تأسیس مطب بگیرم اما به من می‌گفتند‌: « چون سرباز هستی نمی‌توانی مجوز بگیری! ...» الآن هم كه سربازی‌ام تمام شده است بخاطر اینكه پزشك خانواده هستم به من مجوز نمی‌دهند.»

چند درصد از پزشكان ایرانی درآمد دارند؟

هاشمی نسب درباره شرایط كاری و میزان درآمد پزشكان می‌گوید:‌ «از جامعه پزشكان ایران كه نزدیك به 200 هزار جمعیت دارد نزدیك به 100 هزار نفر، زیر 40 سال سن دارند. این دسته از افراد شامل پزشك‌های عمومی، رزیدنت دوره تخصص و یا فارغ‌التحصیل‌های دوره تخصص هستند كه تازه می‌خواهند به سربازی بروند.

آیا این این افراد توانسته‌اند تا سن 40 سالگی درآمدی داشته باشند؟ خیر. چرا؟ چون در حین خواندن تخصص اجازه كار كردن ندارد. چرا یك دانشجوی دوره تخصص اجازه كار ندارد؟ از دوره آقای هاشمی اجازه كار كردن از دانشجوهای دوره تخصص پزشكی گرفته شد و در ازای آن یك حقوق ناچیزی به آنها می‌دهند. امروز به دانشجوی دوره تخصصی كه مجرد است 8 میلون تومان و به دانشجوی متأهل 11 میلیون تومان بدون داشتن حق كار حقوق داده می‌شود.

دسترسی سریع