پس از گذشت 2ماه از دستور رئیسجمهوری برای شامل بیمهشدن خدمات روانشناسی و روانپزشكی، این موضوع هنوز عملی نشده است.
مهدی و سیمین، قبل از یكهفته پیش كه ازدواج كنند، تصمیم داشتند به جلسه مشاوره روانشناسی بروند اما مخارج مراسم عقد آنقدر زیاد بود كه درنهایت پولی برای مشاوره نماند: «حداقل باید پنججلسه میرفتیم و هر جلسه 400هزار تومان برای هركداممان. همسرم نمیتوانست دو میلیون بدهد و قطعا من باید پرداخت میكردم. ترجیح دادم همین پول را برای مراسم عقد و شیرینی كه حدود 3میلیون و 700هزار تومان شد، خرج كنم. البته برخی از دوستان من را شماتت كردند كه باید این كار را میكردم اما واقعا در توانم نبود.» مهدی میگوید: «دوستم میگفت ایكاش بهجای هزینه آرایشگاه، عكس و شیرینی مجلسی، كمی به شناخت خودمان اهمیت میدادیم و اینكه زندگیمان تداوم داشته باشد. اما بهنظر شما میتوانم به همسرم بگویم كه برای روز عقد آرایشگاه نرود. ما قرار نیست مراسم عروسی بگیریم و واقعا انصاف نبود همین یك فرصت را هم از او میگرفتم.»
گرانی هزینههای روانشناسی و روانپزشكی، موضوع تازهای نیست اما با افزایش تورم و كم شدن توان اقتصادی خانوادهها در ماههای گذشته، موجب شده تعداد زیادی از كسانی كه به مراجعه روانشناسی و روانپزشكی احساس نیاز میكنند، از آن محروم بمانند؛ آن هم در شرایطی كه به گفته رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره كشور، 60درصد مردم ایران دچار یكی از اختلالات روانی هستند.
براساس تصویب هیئتوزیران كه به امضای محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهوری رسیده است، تعرفه خدمات روانشناسی و مشاوره در سال 1402 برای مشاوران دارای كارشناسی ارشد در بخش دولتی 77هزار تومان، در بخش عمومی غیردولتی 102هزار تومان، در بخش خیریه و موقوفه 158هزار تومان و در بخش خصوصی 230هزار تومان است. این تعرفه برای روانشناسان دارای مدرك دكترا در بخش دولتی، 91 هزار تومان، در بخش عمومی غیردولتی، 102هزار تومان، در بخش خیریه و موقوفه 186هزار تومان و در بخش خصوصی 270هزار تومان است.
هزینه ویزیت روانپزشك در سال 1402 هم در بخش خصوصی درصورت نداشتن نسخه الكترونیك سلامت 90هزارتومان و با اجرای نسخه الكترونیك از مبلغ 106500تومان است؛ هزینه ویزیت فوقتخصص روانپزشكی هم 204هزار تومان تعیین شده است. اما آنچه عملا این روزها در مطبهای روانشناسی و روانپزشكی اتفاق میافتد، شباهت كمی به تعرفههای رسمی تصویبشده دارد؛ بررسی میدانی هممیهن نشان میدهد هر نیمساعت تا یكساعت خدمات روانشناسی تا روانپزشكی از 200هزار تومان تا یكمیلیون تومان خرج برمیدارد.
حداقل در سهسال اخیر هم پاندمی كووید19، مشكلات اقتصادی، تورم، گرانی و حتی اعتراضات مردمی در نیمه دوم، سلامت روان جامعه را بهشدت تحتتاثیر قرار داده اما تعرفهها و نرخ خدمات مشاورههای روانشناسی آنقدر بالاست كه از توان مالی بخش قابلتوجهی از مردم جامعه خارج شده است. مردمی كه در حال حذف برنج، پروتئین، میوهها و كربوهیدراتها از سبد خانوار خود هستند، قطعا با وجود نیاز به دریافت خدمات رواندرمانی و مشاورههای فردی، خانوادگی و... قید این جلسات را میزنند. البته مشاورههای 40 تا 50 هزار تومانی در برخی بیمارستانهای دولتی ارائه میشود اما به تاكید متخصصان نه فضای در نظر گرفته شده برای این مشاورهها مناسب است، نه زمانبندی مراجعه بیماران. فهرست انتظار مراجعات آنقدر طولانی است كه گاهی جلسه دوم مشاوره برای 5 تا 6ماه آینده تعیین میشود. این درحالیاست كه قرار بود به دستور ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری از سال 1402 بیمه پایه برای خدمات رواندرمانی هم لحاظ شود و 70درصد این خدمات برعهده سازمانهای بیمهگر گذاشته شود اما شورایعالی بیمه با گذشت دوماه از سال هنوز دراینباره تصمیمی نگرفته است. حوزه رواندرمانی و سلامت اجتماعی بودجه خاصی هم ندارد و طبق گزارشهای منتشرشده، بیش از 95درصد بودجه نظام سلامت صرف ارائه خدمات بهداشتی درمانی با رویكرد سلامت جسم میشود و تنها پنج درصد و حتی براساس برخی از گزارشها، حدود یكدرصد از بودجه وزارت بهداشت، صرف مقولهای بهنام سلامت اجتماعی و روان میشود.
پوشش بیمهای رواندرمانی برای دسترسی بهتر عموم مردم به مشاورههای روانشناسی درحالی روی زمین مانده كه برخی پزشكان از افزایش مراجعات به بیمارستانها و درمانگاه بهدلیل اختلالات خلقی ناشی از افزایش مصرف موادمخدر صنعتی و الكل خبر میدهند. روحالله صدیق، روانپزشك و دانشیار دانشگاه علوم پزشكی ایران دراینباره در توئیتر نوشته: «مراجعات مراكز درمانی بهدلیل اختلالات سایكوز، خلقی و تغییرات شخصیت ثانویه، بهدلیل مصرف گل افزایش پیدا كرده است.»
پول مشاوره نداریم
علیرضا یكی از كسانی است كه احساس نیاز كرده باید فرزندش را به جلسه مشاوره ببرد، اما نتوانسته. او دو فرزند نوجوان در خانه دارد و به هممیهن میگوید: «یكی از فرزندانم بهشدت شلخته و عصبی است. بارها به من توصیه كردهاند كه او را به مراكز مشاوره ببریم. یكبار مراجعه كردیم و گفتند كه حداقل 15جلسه باید بیاید. همین جلسات چیزی حدود 5میلیون برای ما هزینه داشت و واقعا نمیتوانم پرداخت كنم.» او ادامه میدهد: «در این مملكت غیر از همهچیز، رواندرمانی هم برای پولدارهاست. این مشكل را بسیاری از دوستان و همكاران من هم دارند و خودمان هم میدانیم كه ناهنجاریهای رفتاری فرزندم با مشاوره خوب و حرفهای، برطرف میشود اما با 8میلیون اجارهخانه و 5میلیون هزینه ماهانه، از كل حقوقم حتی یكمیلیون هم برایم نمیماند كه چنین مبلغی را تامین كنم. مراكز دولتی در بیمارستانها هم اصلا وقت نمیدهند و خیلیها میگویند اگر نوبت هم برایمان تعیین كنند، مشاورههایشان مشكل ما را حل نمیكند.»
امیری هم دانشجوی روانشناسی است و میگوید: «من در مراكز مشاوره كارورزی میكنم. بارها پیش آمده كه افراد درمانشان را در همان جلسات سوم و چهارم رها میكنند و وقتی پیگیری میكنیم، میگویند از پس هزینهها برنمیآیند. اینكه میگویند مردم از مزیتهای رواندرمانی آگاه نیستند، اشتباه است، دقیقا مردم میدانند كه باید برای مشكلات روان به مشاوره و روانشناس مراجعه كنند اما جیبشان خالی است. كسی كه نمیتواند خرج خوردوخوراك ماهانه خانوادهاش را تامین كند چطور میتواند جلسهای 500 تا 600هزار تومان هزینه مشاوره و رواندرمانی بدهد. رواندرمانی سرماخوردگی نیست كه با یك جلسه مراجعه و چند دارو حل شود، نیاز به كاردرمانی دارد كه با درآمد اكثر مردم نمیخواند.»
وعده پوشش بیمه، روی زمین مانده
بهمنماه سال گذشته بود كه محمد حاتمی، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره كشور از دستور رئیسجمهوری مبنی برای تحت پوشش بیمه قرارگرفتن خدمات روانشناسی و مشاوره در كشور خبر داد و گفت: «پس از رایزنیهای متعدد درنهایت رئیسجمهور به وزیر بهداشت دستور دادند تا خدمات مشاورهای و روانشناسی در 1402 تحت پوشش بیمه همگانی و تكمیلی قرار بگیرد.» اواخر سال گذشته هم محمدرضا پیرمرادی، رئیس دانشكده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علوم پزشكی ایران درباره جزئیات پوشش بیمهای این خدمات در مراكز دولتی و دانشگاهی گفته بود: «از ابتدای سال 1402 این دستورالعمل قابل اجراست و برای مردم در سراسر كشور بسیار مفید خواهد بود، چنانكه در اقصی نقاط كشور افراد میتوانند از تخصص رواندرمانگران با بیمه پایه و تكمیلی خود استفاده كنند. برای هر جلسه، رواندرمانیهای كمتر و بیشتر از 30دقیقه درنظر گرفته شده، اما تعداد جلسات لازم برای رواندرمانی براساس نوع اختلال مشخص شده است. میزان پوشش بیمه این خدمات در بخش سرپایی نیز 70درصد بهعهده سازمانهای بیمهگر و 30درصد پرداختی خود بیماران است.»
اما با گذشت 2ماه از سال، مردم در مراجعه به روانشناسان و مراكز مشاوره نهتنها از تعرفه پوشش بیمهای و كاهش هزینه برخوردار نشدهاند كه دریافت این خدمات در برخی مراكز برایشان دو، سه برابر گرانتر هم تمام میشود. رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره كشور درباره محقق نشدن وعده بیمه پایه برای رواندرمانی به هممیهن میگوید: «آن چیزی كه ما بهدنبال آن بودیم، بیمههای پایه و تكمیلی برای تمام روانشناسان و مشاوران (خصوصی و دولتی) است كه بتوانند از این بیمهها برای ارائه خدمات روانشناسی و مشاوره استفاده كنند. بسیاری از مردم از تمكن مالی بالایی برخوردار نیستند و نیازمند آن هستند كه این بیمهها را داشته باشند. دیروز در جلسه با مسئولان شركت راهآهن یكی از مسائلی كه مطرح شد ،همین بحث پوشش بیمهای برای جلسات مشاوره افراد شاغل در این حوزه بود. چون این قشر افراد در معرض خطر و نیازمند مشاورههای روانشناسی هستند اما بهدلیل تمكن مالی پایین نمیتوانند از چنین خدماتی استفاده كنند. به همین دلیل بیمههای پایه یكی از ضروریاتی است كه باید محقق شود. رئیسجمهور دراینباره دستور داده، اما تاكنون انجام نشده است. اگر بهدنبال پیشگیری هستیم و جامعه سالم و پویا میخواهیم باید امكانات دریافت این خدمات برای تمام مردم با پوشش بیمهای لحاظ شود.» او درباره شكایت بیماران از گرانی هزینهها و دریافت مبالغ بالاتر در برخی مراكز رواندرمانی هم میگوید: «با توجه به تورم موجود در جامعه، كل روانشناسان از این تعرفهگذاری ناراحت هستند و آن را قیمت كمی میدانند. كسانی هم كه به مراكز مراجعه میكنند، باید با همین قیمت خدمات دریافت كنند. نظارت براساس تعرفههایی كه هیئتوزیران اعلام كرده، وجود دارد و اگر مراكز یا دفاتر خدمات روانشناسی و مشاوره بالاتر از میزان تعیینشده از مراجعان دریافت كنند، با آنها برخورد میشود.» حاتمی البته درباره چالش جدی بیماران كه بهدلیل ضرورت ادامه جلسات مشاورهای عمدتا چنین تخلفاتی را گزارش نمیدهند و دچار خسارت میشوند هم میگوید: «دراینباره بهصورت محسوس و نامحسوس بازرسی انجام میشود. سامانه هوشند سازمان هم در حال راهاندازی است و مردم میتوانند ازطریق این سامانه بدون درج نام، اسامی مراكز متخلف را اعلام كنند.» رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره كشور البته پیش از این هم هشدارهایی درباره تعطیلی مراكز مشاوره و روانشناسی داده بود و حالا دراینباره میگوید: «هزینههای آنها كفاف نمیكند و دفاتر خود را تجمیع یا تعطیل میكنند. آمار عددی از آنها نداریم اما گزارشهایی كه به ما میرسد و در بازرسیهای انجامشده، نشان میدهد كه بسیاری از مراكز ما تعطیل شده یا در حال تعطیلی هستند. ما تعهد دادیم كه ساختارهای لازم را ایجاد كنیم و مردم به مراكز مشاوره مراجعه كنند. اما زمانی كه مركز، روانشناس و مشاور وجود ندارد، مردم از كجا باید چنین خدماتی را دریافت كنند. این درحالیاست كه بخش دولتی هم چنین ظرفیتی را در اختیار ندارد.»
4 برابر شدن آمار مراجعات رواندرمانی
مردم در چند سال اخیر مشكلات متعددی را تجربه كردهاند؛ از پاندمی كووید-19 تا مشكلات اقتصادی، گرانیها و حتی اعتراضات اخیر در نیمهدوم سال گذشته كه به تاكید بسیاری از روانشناسان، هركدام آسیب جدیای به سلامت روان جامعه وارد كرده است. موضوعی كه بهنظر میرسد میزان مراجعه افراد را به مراكز رواندرمانی افزایش داده باشد. حاتمی هم این موضوع را تایید میكند: «در حال حاضر روزانه 200هزار مشاوره روانشناسی در سطح كشور در بخشهای دولتی و خصوصی انجام میشود و این عدد نسبت به سال 98 و پیش از شروع كرونا 4برابر (روزانه 50هزار مشاوره) شده است. قطعا بحث معیشت و مشكلات اقتصادی هم عامل تاثیرگذاری است و آرامش روانی و سلامت جامعه را دچار آسیب میكند. اما در سایر موارد تحقیقی نداشتیم.» او ادامه میدهد: «خدمات روانشناسی و مشاوره الزاما برای جمعیت بالینی نیست و برای كل جامعه است كه كیفیت و سلامت روان آنها را افزایش دهد. مسئله كرونا هم تاثیر زیادی در افزایش مراجعه مردم به روانشناسان و مشاوران داشت، اما این مسئله بهمعنای آن نیست كه تمام افراد نیازمند خدمات مشاوره، درباره مراجعه به روانشناس و مشاوره آگاهی داشته باشند. باید شرایطی ایجاد كنیم كه تمام افراد از این خدمات بهرهمند شوند، نه یك قشر خاص.»
بیمه رواندرمانی معطل یك جلسه
شورایعالی بیمه هنوز درباره پوشش بیمه پایه خدمات رواندرمانی تصمیمگیری نگرفته و جلسهای هم نداشته است، به همین دلیل سازمانهای بیمهگر هنوز آن را پوشش نمیدهند. محمدمهدی ناصحی، مدیرعامل سازمان بیمه سلامت ایران درباره تاخیر در این تصمیم به هممیهن میگوید: «كارشناسی این پوشش بیمهای و بررسی قیمتها، باید در شورایعالی بیمه صورت بگیرد و پس از نهایی شدن به بیمههای پایه برای پوشش ابلاغ میشود.» البته ناصحی از ارائه برخی خدمات مشاوره درمانی برای بیماران در زیرمجموعه صندوق بیماریهای صعبالعلاج خبر میدهد: «در این صندوق بسته خدمات رواندرمانی از سوی معاونت درمان ابلاغ و تعیین شده كه برای بیماریهای مزمن چند جلسه خدمات ارائه شود و تحت پوشش بیمه هم هست. بهعنوان مثال اگر كسی به بیماری سرطان مبتلا باشد، روانشناسی سلامت در این بیمار هم بسته خدماتی دریافت میكند. اما درباره بیمه پایه خدمات درمانی برای سایر مردم، باید ابلاغیه شورایعالی بیمه را داشته باشیم.»
سرنوشت رواندرمانی شبیه گوشت و ماكارونی
«خدمات رواندرمانی در ایران در قیاس با دنیا گرانقیمت نیست و حتی در مقایسه با خدمات پزشكی هم هزینههای بالایی ندارد.» این نكته را امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشك به هممیهن میگوید: «زمانی كه یك آزمون اكوكاردیوگرافی یا تست ورزش در تخصص قلب یا برخی اعمال جراحی ساده با یك ساعت جلسه رواندرمانی مقایسه میشود، نرخهایی كه حتی در رسانهها بهعنوان هزینههای گران و بالای رواندرمانی مطرح میشود هم چندان زیاد نیست. مشكل اصلی اینجاست كه درباره این خدمات پوشش بیمهای وجود ندارد و نرخهای دولتی هم بسیار دور از واقعیت هستند.» او معتقد است كه اقتصاد رواندرمانی و رواندرمانگر در این مسئله دیده نمیشود: «اگر درمانگر 5روز در هفته، روزانه 6 تا 7 بیمار داشته باشد، شاید مجموع درآمد ماهانه او باتوجه به تعرفههای اعلامشده عملا به 15میلیون تومان هم نرسد. هزینههای دفتر، نیروی انسانی، آب، برق، تلفن و مالیات هم در این درآمدزایی بههیچعنوان وجود ندارد. زمانی كه نرخهای غیرمنطقی دراینباره در نظر گرفته میشود، قطعا اقتصاد رواندرمانگران دراینباره دیده نشده است.» جلالی میگوید: «استفاده از برخی خدمات رواندرمانی تابع وضعیت اقتصادی جامعه است و زمانی كه جامعه برخوردارتر باشد، خدمات مشاوره و رواندرمانی هم در سبد آنها گنجانده میشود. اما اكنون كه پروتئین بهعنوان یك ماده غذایی مهم برای رشد و سلامت گروههای سنی مختلف در جامعه در حال حذف از سبد خانوار است یا حتی این چرخه حذف به كربوهیدراتها مثل ماكارونی هم رسیده، دیگر نمیتوان انتظار داشت كه رواندرمانی در سبد خانوادهها باقی بماند.» این روانپزشك با تاكید بر اینكه این مسئله بدونشك زیانآور است، بیان میكند: «همانطور كه اكنون جایگزین شدن غذاهای آماده و قندی بهجای غذاهای پروتئینی (اتفاقی كه با بحرانهای اقتصادی رخ میدهد) زیان جدی دارد، از دست رفتن امكان درمان مشكلات روانپزشكی شامل دارودرمانی یا رواندرمانی میتواند تولید نابسامانیهای مختلف ازجمله مشكلات خانوادگی، شغلی و حتی در سطوح دیگر منجر به بزههای اجتماعی شود. به عبارتی اینگونه نیست كه به سادگی از حذف رواندرمانی یا دارودرمانی در این حوزه بتوان عبور كرد.»
مشكلات خدمات رواندرمانی در بخش دولتی
جلالی در پاسخ به این سوال كه آیا مشكلات اقتصادی، نبود پوشش بیمهای و افزایش هزینههای رواندرمانی، روند مراجعه مردم به مراكز مشاوره را كم كرده هم میگوید: «از روند كاهشی مراجعات نمیتوان عدد و رقمی اعلام كرد. اما تعداد زیادی از رواندرمانگران اعلام میكنند، بهدلیل افزایش نرخ بهدنبال افزایش خیرهكننده تورم، گروهی از مراجعان امكان تداوم درمان را از دست دادهاند و این گزارشها بسیار زیاد است.» البته به گفته او، علاوه بر آسیبی كه بیماران از توقف این روند درمانی میبینند، فعالان این حوزه هم بهشدت در معرض آسیب قرار گرفتهاند: «اگر كلانتر به این موضوع نگاه شود، از حدود 5/1سال گذشته روند تعطیلی برخی مراكز پاراكلینیك، آزمایشگاهها، داروخانه یا محدود شدن فعالیت آنها شروع شده است. حتی تعطیلی بیمارستانهای بزرگ خصوصی هم مطرح است. قشر رواندرمانگر جزو حلقههای بسیار ضعیف اقتصاد سلامت هستند و بیتردید تداوم این وضعیت، فكر تغییر در وضعیت شغلی را در این افراد تقویت میكند.» این روانپزشك محدود و كوچك شدن فعالیت رواندرمانگران بهویژه در بخش خصوصی را بسیار آسیبزا میداند: «مشكل اینجاست كه در بخش دولتی نیروی كافی و كارآمد وجود ندارد. رواندرمانی بر كارآمدی نیروی انسانی استوار است، اما در بخش دولتی به چند دلیل این مسئله محقق نشده؛ ازجمله اینكه نگاه توسعهای به رواندرمانی وجود نداشته، تعرفهها بسیار پایین بوده، دولت این خدمت را جدی نگرفته و رواندرمانی جزو خدمات لوكس در نظر گرفته شده است، بههمین دلیل شاهد رشد و توسعه رواندرمانی در بخش غیردولتی هستیم.» او ادامه میدهد: «در بخش دولتی هزینه یكساعت مشاوره چیزی حدود 40 تا 50هزار تومان است، اما فضایی كه برای این هدف در نظر گرفته میشود، عمدتا فضای مناسب رواندرمانی نیست. علاوه بر محدودیت فضا، لیست انتظار مراجعان هم گاهی به 6ماه میرسد كه قطعا زمان زیادی است. این مسئله قطعا باعث میشود گروههای كمبرخوردار جامعه كه گاهی در مقایسه با طبقه برخوردار نیاز بیشتری به خدمات رواندرمانی دارند، محروم بمانند و شاهد بیعدالتی در این حوزه برای آنها باشیم.»
جلالی راهكار كاهش آسیب حذف مشاورههای رواندرمانی از سبد خانوارها را روشهای خلاقانه میداند كه افراد بتوانند ازطریق بستههای كوچك آموزشی بخشی از نیازشان را با دید حداقلی برآورده كنند، اما معتقد است كه همین هم بهدلایل مختلف تامین نمیشود: «در ایران مدیریت جزیرهای (جزیرههای ناپیوسته) است و تعدد مراكزی هم كه همدیگر را خنثی كنند، باعث شده بودجهها هدر بروند. اكنون سراغ هر نهادی كه برویم، فهرست پروژههای بزرگ و بستههای آموزشی را روی میز میگذارند اما عملا هیجكدام نه ادامه دارند، نه اثربخشی همچنین به دست مخاطب نمیرسند، پایش نمیشوند و بهبودی هم ندارند. نیاز است كه دولت دراینباره حداقل در زمینه خدمات رواندرمانی كه بهدلایل مختلف روزبهروز نیاز آن بیشتر میشود، كار متمركز و كوتاهمدت و ارزان انجام دهد.»
او درباره گلایههایی مبنی بر اینكه مردم هزینههای كلان برای امور غیرضروری مثل زیبایی پرداخت میكنند اما سلامت روان را در اولویت قرار نمیدهند هم میگوید: «درحالحاضر با جامعهای مواجه هستیم كه اولویتهای آنها، چیزی نیست كه برای آیندهشان مفید باشد. وقتی در كلان جامعه منابع كشور به گونهای مطرح میشود كه گویی فردایی وجود ندارد، شهروندان هم ترجیح میدهند به اكنون خود توجه كنند تا آیندهای كه شاید در آینده وجود نداشته باشد. بههمیندلیل هزینههای غیرضروری را به هزینههای جسم و روانشان ارجح میدانند.»
آسیب سیاست درمانمحور
«در مبحث آسیبهای سلامت روان دو دسته اختلال مطرح است؛ اختلالات روانپزشكی و اختلال رفتاری. مورد اول ازجمله اضطراب بیدلیل، وسواس یا ترس بیشازاندازه، نیازمند مداخلات پزشكی است اما مورد دوم، اصلاح فرآیند تفكر است كه بهنوعی فرد نمیتواند خوب تحلیل یا حلمسئله انجام دهد كه در مشاورههای مختلف به او كمك میشود.» زهرا جامهبزرگ، عضو هیئتعلمی دانشكده روانشناسی دانشگاه علامه با بیان این مطلب به هممیهن یك مشكل اساسی را در حوزه آسیب روان مورد توجه میداند: «ما مشكل اطلاعرسانی داریم، یعنی افراد در همان گامهای ابتدایی نمیدانند یا آگاه نیستند كه چه اختلال رفتاریای دارند تا برای حل آن اقدام كنند، درحالیكه شناخت آن در مراحل اولیه میتواند بار هزینهها را بهشدت كاهش دهد. البته پیشازاین، اقداماتی در مدارس و دانشگاهها ازسوی شهرداریها یا انجمنهای مردمنهاد برای افزایش آگاهی درباره سلامت روان وجود داشته، اما كافی نبوده است. گاهی هم این اقدامات ازسوی كسانی انجام میشود كه تخصص لازم دراینباره ندارند و تنها هدف آنها درآمدزایی است.» او درباره اهمیت این اطلاعرسانیها تاكید میكند: «بهعنوان مثال اینكه فرد دچار وسواس فكری باشد، میتواند ازطریق همین اطلاعرسانیهای ساده، برای اصلاح آن به مشاور مراجعه كند یا برای تصمیمگیری از یك فرد متخصص كمك بگیرد. البته مشاوری كه ماهیت موثقبودن او در جامعه مشخص باشد. در حال حاضر برخی مراكز دانشگاهی و علمی ازجمله دانشگاه علامه و دانشگاه آزاد دورههای دانشافزایی برای عموم مردم برگزار میكنند اما بیشتر نیازمند چنین آموزشهایی هستیم تا دربرگیری بیشتری در جامعه داشته باشد.» بهگفته جامهبزرگ، چالش اصلی دراینباره سیاست درمانمحور وزارت بهداشت است كه منجر به تحمیل هزینههای روانشناسی و روانپزشكی هم شده است: «وزارت بهداشت باید در همه ابعاد سلامت -چه جسمی، چه روانی- سیاست پیشگیری داشته باشد. اما سیاستگذاری آنها درمانی است و افراد تنها زمانی كه با مشكل مواجه میشوند به مراكز درمانی مراجعه میكنند كه هم هزینهبر است، هم آسیبزا. در گذشته بحث پزشك خانواده مطرح بود و نه فقط سلامت جسم كه رصد رفتارهای افراد هم انجام میشد. این دقیقا همان ساختار پیشگیریمحور است كه كارشناسان سلامت، سبك زندگی افراد در تمام موارد ازجمله خورد و خوراك، سبك زندگی و حتی سلامت ذهن آنها را رصد كنند.» هرچند به گفته این كارشناس علوم تربیتی، درحالحاضر چنین چیزی در كشور ما دچار رهاشدگی شده، آن هم درحالیكه بسیاری از آسیبهای سلامت روان با طرحهای پیشگیرانه قابل رفع هستند و اگر طرحوارههایی كه به افراد آسیب میزنند در همان مشاورههای مقدماتی و صحیح اصلاح شوند، بسیاری از افراد دیگر دچار اختلال روانی نخواهند بود و نیاز به مصرف دارو یا حتی مشاورههای روانشناسی هم نخواهند داشت.