شاید بارها و بارها پیش آمده كه برای درمان دردی به پزشك مراجعه كرده باشید و شنیده باشید كه پزشك میگوید، مشكل خاصی ندارید و ریشه درد شما عصبی است؛ اما آیا ریشه همه دردها عصبی است؟
بسیاری از افراد در طول زندگی خود از دردهای عضلانی شدیدی رنج می برند در حالی كه در اسكن و ام آر آی، آنها نشانه ای از بیماری یافت نمی شود، این افراد در طول بیماری خود تحت درمان های مختلف دارویی اعم از مصرف مسكن های قوی تا تزریق كورتون قرار گرفته اما درد در جای خود باقی است و نشانه ای از بیرون از جسم آن ها وجود ندارد به همین دلیل اثبات وجود دردی كه متحمل می شوند، به راحتی امكان پذیر نیست.
این بیماری تا جایی پیش می رود كه زندگی این دسته از افراد را تحت الشعاع قرار داده و آنها از انجام كوچك ترین فعالیت روزانه محروم می شوند. آنچه این دسته از بیماران را آزار می دهد عدم درك از اطرافیان خانواده آن ها است زیرا همان طور كه گفته شد این بیماری هیچ گونه نشانه بیرونی ندارد و ریشه آن كاملا عصبی است. تشخیص و درمان به موقع آن كمك بسیاری به این دسته از بیماران كرده چرا كه از پیشرفت بیماری و تحمل بیش از اندازه این درد جلوگیری می كند.
چه بسیار افرادی كه از بیماری خود بی خبر هستند و تحت درمان هایی به عنوان آرتروز و روماتیسم قرار گرفته و اثرات منفی داروهای این نوع بیماری ها را نیز متحمل شده اند و به دلیل تحمل درد دچار بیماری روحی و روانی از جمله افسردگی شده و امید خود را از دست داده اند در حالی كه جنس بیماری آن ها از جنس عصبی است، بیماری كه به عنوان بیمارهای روان تنی شناخته می شود.
اختلال روانتنی یا اختلال سایكوسوماتیك به صورت اختلال بدنی كه تحت تأثیر ذهن قرار دارد یا در شدیدترین حالت، توسط ذهن ایجاد میشود، تعریف شدهاست. اختلالهای روانتنی، شامل اختلالهایی است كه در آنها نشانهها مستقیماً مربوط به آسیب مغزی یا وجود یك وضع غیرعادی در محیط زیست شیمیایی مغز است؛ ممكن است در نتیجه پیری، بیماریهای تباهكننده دستگاه عصبی (مثل سیفیلیس)، یا فروبری مواد سمی (مثل مسمومیت ناشی از سرب یا الكلیسم) ایجاد شوند.
تشخیص اختلال روانتنی، زمانی صورت میگیرد كه یك اختلال با آسیب جسمانی شناخته شده وجود داشته باشد و رویدادهایی كه از نظر روانشناختی معنادار هستند، قبل از اختلال واقع شده و به شروع یا وخیمتر شدن آن كمك كنند. زمانی كه عوامل روانشناختی بر بیماری جسمانی تأثیر میگذارند، معمولا فرد انكار میكند كه بیمار است، از مصرف دارو خودداری میكند و ممكن است وجود عوامل خطر را كه احتمالا حالت جسمانی را وخیمتر میكنند، نادیده بگیرد. ملاك اول، اختلالهای روانتنی را از اختلالهای جسمانیشكل جدا میكند. اختلالهای جسمانی شكل، مبنای جسمانی شناخته شدهای ندارند اما اختلالهای روانتنی، مبنای جسمانی دارند. عوامل روانی میتوانند شرایط جسمانی متعدد را در تعداد زیادی از دستگاههای عضوی تحت تأثیر قرار دهند، دستگاههایی از جمله دستگاه تنفسی، دستگاه قلبی - عروقی، پوست و دستگاه هاضمه و اندامهای حسی. در هر فرد ممكن است تنها یك دستگاه عضوی در برابر تأثیرات روانی آسیبپذیر باشد.
بیماری های روان تنی یا اختلالات سایكوسوماتیك بیماریهایی هستند كه علت جسمی ندارند بلكه روان در به وجود آمدن این بیماریها نقش مهم و مؤثری را ایفا میكند. به دلیل اهمیت بالای اینگونه از بیماری ها كه می تواند طیف وسیعی از افراد را درگیر كند بر آن شدیم تا در این ارتباط با توجه به نوع بیماری، علل و عوامل و همچنین راهكارهای پیشگیری و درمان آن با متخصصان حوزه سلامت روان گفت و گو كنیم.
دكتر امید رضائی روانپزشك فلوشیپ سایكوسوماتیك و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در پاسخ به این سئوال كه اصطلاح روان تنی یا سایكوسوماتیك به چه معنی است؟ می گوید: اصطلاح روان تنی یا سایكوسوماتیك از واژه های یونانی Psycho (روح) و Soma (تن) گرفته شده است و از لحاظ لغوی این واژه به تاثیر ذهن بر بدن اشاره دارد. یك مثال ملموس كه با آن روبرو شده ایم تكرر ادرار در زمان امتحان است كه یك مشكل جسمی به نظر می آید اما دستگاه ادراری ایرادی ندارد بلكه این اضطراب است كه عامل تكرر ادرار می شود.
وی در مورد بیماری های به ظاهر جسمی كه علت روانشناختی دارد، ادامه می دهد: چندین نوع اختلال وجود دارد كه در ظاهر یك مشكل جسمی به نظر می آید. بیمار انگاری یا اختلال علائم جسمی، اشتغال ذهنی بیمار با ترس از بیمار شدن است. این ترس هنگامی ایجاد می شود كه بیمار علائم یا عملكرد بدن را اشتباه تفسیر می كند. این اشتغال ذهنی سبب ناراحتی قابل ملاحظه و تخریب عملكرد بیمار می شود. اختلال علایم جسمی گاهی شكل دیگری از سایر اختلالات روانی است و بیش از همه با اختلالات افسردگی و اضطراب ارتباط دارد. اختلال اضطراب بیماری، نوع دیگری از بیماری روان تنی است، این بیماران افرادی هستند كه با بیمار شدن یا ابتلا به نوعی از بیماری اشتغال خاطر دارند. بیمار دچار اختلال اضطراب بیماری، معتقدند كه مبتلا به یك بیماری جدی هستند كه هنوز تشخیص داده نشده است و نمی توان آنها را قانع كرد كه اشتباه فكر می كنند. بنابراین سالها میت وانند برای بیماری كه وجود ندارد به پزشكان متعدد مراجعه كنند و البته همه آن ها او را به روانپرشك ارجاع خواهند داد.
اختلالات تبدیلی یا اختلالات نرولوژیك در كاركردهای حسی یا حركتی مشكل ایجاد می شود كه شك بیماری جسمی را به ذهن متبادر می كند اما ناشی از عوامل روانشناختی است. فلج، كوری و ناتوانی در صحبت كردن از جمله مثال های این نوع اختلال هستند كه در ظاهر جسمی به نظر می رسند ولی در واقع علل روانشناختی دارند.
رضایی در مورد بیماری های طبی كه عوامل روانشناختی بر آن تاثیر دارد، می گوید: بهتر است ابتدا تعریفی از سلامت داشته باشیم امروزه نگاه غالب به مقوله سلامت، بر اساس مدل زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است. یعنی سلامتی زمانی حاصل می شود كه همه این عوامل به شكل متوازنی سالم باشد براین اساس مفهوم پیشین سلامت كه عدم بیماری جسمی با معلولیت تعریف می شد دیگر جایگاهی ندارد. با این نگاه در هر بیماری هر چهار عامل نقش دارند و می توانند در شدت یا بهبود بیماری تاثیر داشته باشند. بنابراین بیماری روان تنی می تواند تقریبا در هر عضوی از بدن از جمله دستگاه های تنفسی، قلبی عروقی، گوارش، ادراری، تناسلی، پوست و اندامهای حسی، علائمی ایجاد كند. همچنین افرادی كه به بیماری های جسمی مبتلا شده اند، امكان دارد به دلایل روانشناختی مانند ناامیدی یا افسردگی، بی اعتمادی و مواردی از این قبیل، از درمان به موقع، پیگیری های درمانی و مصرف داروها اجتناب كنند و بیماری آنها شدت بیشتری پیدا می كند به این طریق در زیر مجموعه ای بیماری های روان تنی قرار می گیرند. با این تعریف انواع بیماری ها می توانند جزء اختلالات روان تنی باشند، به عنوان مثال بیماری هایی همچون میگرن، سردردهای تنشی، كمر دردها و سایر دردها، تهوع و استفراغ، ورم مزمن روده بزرگ، آسم، جوش و آكنه، واكنش های آلرژیك، اختلالات پوستی مانند كهیر، جوش ها و پسوریازیس (یك نوع بیماری پوستی) افزایش یا كاهش ترشح غدد داخلی مانند كمكاری یا پركاری تیروئید، دیابت نوع دو، چاقی، برخی از انواع فشار خون، بیماری عروق كرونر قلب و بی نظمی ضربان قلب ممكن است از نوع بیماری های روان تنی باشند.
در این نوع بیمارها درمان های پزشكی همراه با درمان های روانپزشكی و روان درمانی كمك بیشتری در كنترل بیماری به فرد می كند در حالی كه داروهای پزشكی ممكن است در درمان یا كنترل این بیماران كارایی لازم را نداشته باشد چنانكه به طور مثال با وجود گرفتن داروهای كاهنده قند خون همچنان قند خون بالاست یا با وجود مصرف داروهای كاهنده پر فشاری خون، هنوز فشار خون به سطح قابل قبولی نرسیده است.
این روانپزشك فلوشیپ سایكوسوماتیك در مورد درمان بیماری های روان تنی می گوید: روانپزشكان بر حسب نوع مشكل بیمار، داروهای مناسب را تجویز می كنند تا با به تعادل رساندن مواد شیمیایی مغز، عملكرد بخش هایی از بدن را بهبود بخشند. همچنین رویكردهای متفاوت روان درمانی نیز می تواند به بهبود بیماران كمك شایانی كند. به طور كلی به رغم درد و آلامی كه بیماران مبتلا به اختلالات روان تنی تجربه می كنند، بسیاری از این بیماران با استفاده از درمان های مناسب پزشكی، روانپزشكی و روانشناختی می توانند بهبود پیدا كرده و زندگی راحت تری را تجربه كنند.
تشریح بیماری روان تنی از زبان یك روانشاس
معصومه محسنی كبیر متخصص روانشناسی سلامت در مورد علتهای روانشناختی بیماری های روانتنی از جمله خود بیمارانگاری، اضطراب بیماری یا اختلالات تبدیلی كه باعث فلج یا كوری می شود، می گوید:
عوامل مختلفی میتواند در ایجاد این بیماریها موثر باشد یكی از علتهای آن این است كه این افراد، علائم جسمی خود را تشدید و تقویت می كنند. آنها تحمل كمتری نسبت به ناراحتی جسمانی دارند برای مثال چیزی كه یك شخص عادی آن را فشار شكمی خفیف درك میكند این افراد ممكن است آن را درد شكمی شدید ادراك كند. افسردگی میتواند در درك شدیدتر درد نقش مهمی داشته باشد.
مطابق با نظریههای روانپویشی امیال پرخاشگرانه و خصمانه نسبت به دیگران به شكایات جسمی تبدیل میشود خشم این بیماران در ناكامیهای گذشته، طرد شدنها و فقدانها ریشه دارد این بیماران در ابتدا در صدد جلب توجه و كمك دیگران برمیآیند و بعد كمك آنها را به دلیل بی اثر بودن رد میكنند. این افراد با گرفتن نقش بیمار از وارد شدن به مسائل به ظاهر لاینحل اجتناب می كنند و چالشهای نامطلوب را به تعویق بیاندازد همچنین از تكالیف و تعهدات معمول خود معاف می شوند. این اختلالات گاهی شكل دیگری از سایر اختلالات روانی نظیر افسردگی و اضطراب به خود می گیرد. حدود 80 درصد بیماران مبتلا به اختلال جسمی ممكن است دچار اختلالات اضطراب و افسردگی نیز باشند.
وی در پاسخ به این سئوال كه از چه زمانی بیمارهای روانتنی مورد توجه قرار گرفت و بهعنوان یك بیماری جسمی با منشا روان شناخته شد، می گوید: تاریخچه شناخت بیماریهای روانتنی برمیگردد به كارهای زیگموند فروید، او نخستین نظریه پردازی بود كه مفهوم روان و تن را كنار هم قرار داد او اهمیت هیجانات را در ایجاد آشفتگیهای روانی و مشكلات جسمی نشان داد. اولین بیمار روانتنی او آنا اُ بود. آنا كه زن 21 ساله باهوش و جذابی بود علائم متعددی از جمله فلج، زوال حافظه، تهوع و اختلال بینایی و تكلم از خود نشان میداد و این نشانه ها برای نخستین بار زمانی ظاهر شدند كه او از پدرش كه در بستر مرگ بود پرستاری میكرد. این علائم شدید جسمی در حالی بروز كرده بود كه هیچ دلیل جسمی برای آن مشخص نبود. بعد از فروید به ویژه در قرن بیستم دیگر موارد بیماری های روانتنی مانند درد مزمن و خستگی نیز مورد توجه قرار گرفت به عبارت دیگر بهبود روشهای تشخیص طبی نظیر ام آر آی و سی تی اسكن و سایر آزمایشات؛ این امكان را فراهم كرد تا راحتتر علل عضوی رد شود و علتهای معطوف به روان نقش پررنگتری گرفت.
محسنی كبیر در مورد ویژگیهای روانشناختی بر سلامت و رفتارهای غیر بهداشتی نیز می گوید: یكی از مهمترین عوامل، هیجانات منفی هستند هیجانات منفی شامل غم، اضطراب، ترس، خشم، شرم و احساس گناه است هر چند این هیجانات را همه افراد تجربه میكنند اما بعضی افراد كه سطح بیشتر و طولانی تری از این عواطف را تجربه میكنند ممكن است نشانه های جسمی بیشتری داشته باشند. فراوانی مشكلات قلبی و عروقی، گوارشی، خستگی و كاهش انرژی، مشكلات خواب و دردهای جسمانی در این افراد بیشتر است. شاید بسیار تجربه كرده اید در زمان خشم ضربان قلب و فشار خون افزایش مییابد بنابراین افرادیكه دائما سطوح بالای برانگیختگی را تجربه میكنند فشار زیادی را به قلب و عروق خود وارد میكنند و در معرض مشكلات قلبی و عروقی قرار میگیرند.
خصومت و ناسازگاری نیز از عوامل مهم و تاثیرگزار بر سلامت است. افراد خصومت ورز بی اعتماد، بدبین، پرخاشگر و اهل مجادله هستند فشار خون بالا و بیماریهای قلب و عروق كرونر و و حتی مرگ در این افراد بالاتر از افراد عادی است. كیفیت رابطه زناشویی نیز از جمله عواملی است كه در ایجاد شكایات جسمی نقش دارد.
وی در توضیح كیفیت زندگی زناشویی و بیمارهای روانتنی می گوید: كیفیت زندگی زناشویی بر سلامت فیزیكی موثر است. پژوهشهای زیادی رابطه بین كیفیت زندگی زناشویی و سلامت جسمی را تایید كردهاند. رضایت زناشویی پیشگویی كننده رضایت از زندگی و تندرستی است، تحقیقات نشان داده است، رضایت زناشویی بر سیستم ایمنی و پاسخهای التهابی و در التیام زخم تاثیر دارد، همچنین مداخلات زوجدرمانی با افزایش رضایت زناشویی بر كاهش دردهای مزمن اثرات مثبتی داشته است رابطه رضایت بخش همچنین با كاهش عوامل خطر در بیماریهای قلبی- عروقی مرتبط است تحقیقات فوق تایید كننده تاثیر رضایت زناشویی در سلامت جسمی و روانی است كه خود میتواند تاثیر گذار بر سایر جنبه های زندگی باشد. بنابراین زوجدرمانی و افزایش رضایت زناشویی نه تنها درتحكیم روابط زوجین موثر است بلكه در سلامت روانی و جسمی نیز موثر است.
نكته مهم، تاهل، صرف نظر از محتوای آن، هنگامی كه از دسـت مـی رود، پیامدهای منفیتری را نسبت به افـرادی كه هرگـز ازدواج نكـرده، بـه همراه دارد. پژوهشها نشان میدهند كـه حمایـت از سـوی منـابع دیگر، نمیتواند جای نداشتن حمایت نزدیك در رابطه زناشویی را پر كند. طلاق یا مرگ همسر هر دو میتوانند منجر به تنش و استرس بسیار شود كه با مشكلات جسمی خود را نشان دهد. حتی گاهی ممكن است سالها پس از طلاق یا مـرگ همسـر، دردهـای روانی و افسردگی بهصورت نشانههای بیماری جسمی ظاهر شود. گاهی این افسـردگی، چندین سال زیر نقاب شكایات جسمانی متعدد پنهان میماند كه در اینجا به جای سرگردان شدن در مطبهای پزشكان مختلف بهتر است از رواندرمانی و تنظیم هیجانات برای كاهش این علائم كمك گرفت.
این متخصص روانشناسی سلامت در پاسخ به این سئوال كه درمانهای روانشناختی چه كمكی در بیماریهای روانتنی دارد؟ می گوید: درمان روانشناختی بیماری های روانتنی برپایه آموزش تنظیم هیجانات قرار دارد و به فرد می آموزد تا چگونه احساسات مختلف از جمله خشم، غم، استرس و اضطراب را مدیریت كند. روانشناسان سلامت به ویژه و همچنین رواشناسان بالینی برای درمان اختلالات روان تنی بر حسب تخصص و همچنین نیاز بیماران، از رویكردهای متفاوتی مانند درمانهای تحلیلی، درمان های شناختی-رفتاری، روان درمانی حمایتی، گروه درمانی و خانواده درمانی استفاده می كنند، پر واضح است تمام این درمان ها در تنظیم هیجانات میتوانند موثر واقع شوند.